استاد پناهیان
آقا! من فقط تو رو میخوام
آقا آمدی درِ خانۀ امام حسین نگویی من گرفتارم ها! امام حسین میگوید بیا عزیزم گرفتاریت را برطرف میکنم برو فدایت شوم، برو! آقا فرمود کی بدهکار است صبح عاشورا؟ کی بدهکار است اینجا واینستد؟ یک نفر گفت آقا من بدهی دارم. آقا امام حسین فرمود که شما اینجا واینستا، بیا پول را بگیر برو بدهیات را پرداخت کن. شما یادت باشد آمدی درِ خانۀ امام حسین بگو آقا من گرفتاری ندارم من هیچ کاری ندارم. من فقط تو را میخواهم.
یک الگو بهتان نشان بدهم خلاصتان کنم. یک غلام سیاه دارد حسین به نام جون. گفت آقا میخواهم در راه تو کشته بشوم. آقا فرمود من راضی نیستم تو در راه من اذیت بشوی، تو خدمتکار هستی، خدمتت را کردی پاداشت هم بهت میدهم ازت هم تشکر میکنم. برو عزیزم. من نمیخواهم تو اذیت بشوی. ببین یاد بگیر! گفت آقا، غلام سیاهها بروند آره؟ کسر شأنت است؟ من بوی بد میدهم آره؟ این کلماتش را ببین! من مایۀ افتخار تو نیستم نه؟ آدم حسابیها فقط باید اصحاب رسول خدا، حافظان قرآن و این آدم حسابیها؟ حالا دیگر ما غلام هستیم برویم آره؟ ببین بلد است ها! این آقا را میشناسد.
امام حسین بغلش گرفت گفت نه عزیزم اینجوری نگو اینجوری با من حرف نزن! من نمیخواستم تو را تحقیر کنم. کارش را کرد، اجازهاش را گرفت. یا اباعبدالله گنهکارها بروند؟ یا اباعبدالله. میخواهی ما را نپذیری بگذاری آبرویمان برود آره؟ یک عمر است ادّعا کردیم نوکر تو هستیم. یا اباعبدالله که برای سردار سلیمانی آبرویش را حفظ کردی! دیگر این اواخر میترسید از شهید نشدن. به هر کی میرسید التماس میکرد میگفت تو رو خدا دعایم کن. بابا چه گرفتاری؟ میگفت یکوقت نمیرم!
شما یادت باشد آمدی درِ خانۀ امام حسین بگو آقا من گرفتاری ندارم، من هیچ کاری ندارم. نه اینکه بگویی امام حسین نیست ها! الآن هست! ایناها امام حسین است، الآن خود امام زمان ارواحنا له الفداه است. اینقدر آقا تعارفی هستند. هر چی بگویی آقا میخواهم دورت بگردم، میفرماید خیلی ممنون خواهش میکنم، بفرمایید دعایتان میکنم بفرمایید. آقا کجا بفرمایم؟ آقا تو امام من هستی، تو یار میخواهی! هی به من میگویی بفرمایید. میفرماید نمیخواهم اذیت بشوم. آقا من گرفتاری ندارم، من هیچ کاری ندارم. من فقط تو را میخواهم.
منبع:سایت استاد پناهیان