دلم نشسته به تماشایت ای خدایاااا
میدانم اجابت دعایم نزدیک است خدایااااا
اشک و بغض و دلشوره دارم خدایااااا
جگرم سوخت و هزار تکه شده خدایااااا
همه امت اسلام به گوش باشند. همه اقشارجامعه اعم از غنی و فقیر و طبقات متوسطه جامعه به گوش باشند. همه ابر قدرت ها جهانی به گوش باشند. دولت آمریکا و اسرائیل، دولت آل سعود به گوش باشند. همه عاشقان و ارادتمندان، همه سینه سوخته گان راه شهادت به گوش باشند.همه مظلومین و ستمدیدگان عالم به گوش باشند. این صدای یک فرزندایرانی است از محبان و ارادتمندان سرداران شهید حاج قاسم سلیمانی و ابو المهدی مهندس.
سردار سلیمانی در سینه من است. سردار ابوالمهدی در سینه من است. کسی گمان نبرد که ما بی سردار شده ایم. کسی گمان نبرد که ما ضعیف شده ایم. ما از دیروز هم قوی تریم. خون سرداران ایمانی قوی در قلبهایمان به جوش آورده است. حضرت علی با نیروی ایمان در خیبر را از جا کند. ایمان در سینه های ما به جوش و خروش آمده. کسی غلط کرده است بگوید سردار سلیمانی یا سردار ابوالمهدی مهندس دیگر نیستند. من در هر ثانیه که اراده کنم و بگویم سردارم کجایی؟ سردار فوری حاضر است. این حرفها وهم یا پندار نیستند. همه واقعیتند.فقط باید عشق علی در سر داشته باشید که به حرفای من برسید.
سردار شهیدم حاج قاسمم و سردار ابوالمهدی در قلب من حاضرند. من نفس هایم را مدیون بودنشان هستم.
دشمنان ملت ایران بدانند که من یک نفر نیستم چون سرداران در قلب من، در خون من زنده هستند من به تنهایی یک ملتم.
سردار حاج قاسم سلیمانی ، سردار ابوالمهدی مهندس، ممنونم بابت حضور پرشورتان. من با یاد شما با صدای زنده شما نفس می کشم. صدای شما همیشه زنده است.
دشمنان ما دق کنند چون تا قیامت صدای سرداران ما زنده می ماند.خداوند اینگونه اراده کرده که نیروی حق را فاتح گرداند. «انا فتحنا لک فتحا مبینا»
دشمن باید بترسد بابت زخمی که بر قلب رهبرم زده. ای سرداران، ما با یاد شما در تمام میدان ها پیروز میدانیم. خداوند فاتح! از همان زمانی که شما را در شکم های مادرانتان خلق کرد، گوری هم برای بساط ظلم خلق کرد. سلام و درود بر روح پاک سردار شهید حاج قاسم سلیمانی. و سلام و درود بر روح پاک سردار شهید ابوالمهدی مهندس. و سلام و درود بر روح بلند امام خمینی و تمام شهدای در راه حق. و صلوات هدیه به یکایک ایشان برای سلامتی و طول عمر رهبرمان امام خامنه ای. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بی خبر از طلوع حادثه آشفته بودم
چه شبی بود آن شب سراسیمه بودم
صبح جمعه هرچه گفتم مولایم سلام
دلم آرام نگرفت حتی با هزاران سلام
انگار به مجلس عزا دعوتم کرده بود
از غم اول صبح دلم شور افتاده بود
بابایم مثل هر صبح پای تلویزیون نشسته بود
یا خدا ! خبر فوری اول صبح، دلش را شکسته بود
ای وای من حاج قاسم سردار دلها ملکوتی شده
ای داد برمن امت امام زمان، رهبرم بی علمدار شده
آه از درد درون، گریه می کنم، سوخته دلم
شد پاره بند جگرم، نوحه می خونم از ته دلم
حاج قاسم عشق را برایم به سادگی تو معنا کردی
حاج قاسم چقدر خوب تو با خدایت نجوا کردی
آه آه و صد آه چهل سال، حاجتت را تکرار کردی
آه خدای من! چهل سال شهادت را طلب کردی
چهل سال بدون خستگی صدا و صدایش کردی
چهل سال درست مثل بچگی هایت نگاهش کردی
نگفته بودی که این همه به خدا نزدیک شده بودی
شب جمعه نوبت تو بود به دیدار خدا رسیده بودی
حال من چه کنم؟ بی تو مرده ام نگاهم کن سردار
فقط به خاطر چادر خاکی حضرت زینب و زهرا سردار
ذکر هرشبم،،قربون چشای آسمونیت بشم سردار
جون زینبت دعا کن منم زودتر شهید بشم سردار
دلنوشته ای شعر گونه بود از فاطمه نجفی.
خجالت می کشم ولی باز می گم مادر
مادر مادر…
با همه خطا هایم باز آمدم در بزنم بگم مادر
مادر من گرفتارم
رحم کن به حال زارم
به خاطر دو دستان بریده قمربنی هاشم
این شرمنده و روسیاه درگاهت که امشب در زده از
خودت نران، در را به رویم باز کن?
#به_قلم_خودم
خدایا دلم تو را می خواند
خدایا زبانم تو را می خواند
خدایا نفس هایم تو را می خواند
خدایا اشک چشمانم تو را می خواند
خدایا جسم بی قرارم تو را می خواند
خدایا یه غریب و بی کس تو را می خواند
? ? ? ? ? ? ? ❤