اللهم عجل لولیک الفرج، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)،الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مذهبی ،علمی ، فرهنگی ، آموزشی
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

طلبه شهیدی که در عملیات کربلای ۵ عروج کرد

28 بهمن 1399 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س)



حوزه / مصطفی از خاکریز پایین آمد. بچه ها خوشحال از اینکه مصطفی و آرپی جی زنش، فیاضی، ضد هوایی را منهدم کرده بودند، دورشان حلقه زدند. یوسف مصطفی را صدا کرد و گفت «دست مریزاد سید… ناکارش کردی».

به گزارش خبرگزاری «حوزه»  از تبریز، قله‌های سر بر شانه آسمان گذارده، نسیم مشک‌آسای در پهن دشت‌های با سخاوت، زلال جاری بی‌ادعا و مردان‌مردی که در نگاه نافذشان یخ‌های تردید ذوب می‌شد، نیم نگاهی است از واقعیت روشن دیار آذربایجان، آن‌جا که  آتش عشق و محبت شعله‌ ور است. 

سید مصطفی مجتهدی فرزند سید مرتضی برگ سبزی از کتاب رشادت‌هاست. او در روز دوم فروردین ماه سال ۱۳۴۶  در شهرستان مراغه  از توابع استان آذربایجان شرقی در یک خانواده مذهبی دیده به سرای هستی گشود. لبخند با صفای خانواده‌ای متدین، اولین درس بلند عرفان بود. 

حضور سید مصطفی در آغوش گرم خانواده و تنها در حالی که سالی از دفتر عمرش ورق خورده بود، در جوار مضجع فرزند سالار بیت‌الحرم، او را عطرآگین دعای سبز پاسداران دین هدایت ساخت. با پایان دوران طفولیت و حضور ایشان در محیط علم و دانش، دریچه‌ای دیگر در منظر و مرأی او گشوده شد. دبستان شهید رجایی در مقطع ابتدایی و مدرسه ابوذر غفاری در دوره راهنمایی، میدان‌های علم‌آموزی وی بود. 

او پا به پای تحصیل از بارش آیه‌های نور بر سرزمین جانش، آن گاه که در پای رحل قرآن زانو زد بهره‌مند شد. آغوش باز محراب و نغمه‌های توحید، روح وی را سبزتر از دانه‌های سبلان و پهن دشت‌های سهند ساخت. 

دوران رژیم ستم شاهی آن‌گاه که تازیانه فقر و فساد بر گرده ملتی مظلوم فرود می‌آمد، او را بر آن داشت تا آرام نگیرد و دستی برآرد. او با پخش اعلامیه‌ها و تصاویر حضرت امام خمینی (ره) سعی در نشر خوبی‌ها داشت. 

سید علاقه وافر به روحانیت و معارف اسلامی داشت. بلاخره در سال ۱۳۶۱ با ورود به حوزه علمیه، و بعد دیگری از زندگی ایمانی‌اش را شکل داد. مدرسه موسی بن جعفر(ع)شهر مقدس قم و نوشیدن زلال مواعظ و معارف دینی، عطشجان او را تسلی بخشید. 

حضور در میدان دفاع و به دست گرفتن سلاح، آخرین گام‌های بلند ایشان در راستای وصال بود. امنیت مادران مضطرب و کودکان هراسان، آن‌گاه که چنین آرامش‌شان ترک خورده هجوم گردید، دغدغه اوگردیده بود و برای خدا و حفظ آن، از هستی خویش عبور کرد. 

سیدمصطفی از طریق حوزه علمیه قم با مسئولیت رزمی تبلیغی به جبهه جنوب برای نبرد با دشمنان متجاوز بعثی به جبهه حق علیه باطل اعزام گردید. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۴  در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه، بر اثر اصابت ترکش و سوختگی بدن جشن عروج شهید تعبیر شد. و به فوز عظیم شهادت نائل گردید. 

پیکر مطهرش پس از بازگشت به زادگاهش، بر روی دستان مردم شهید پرور و انقلابی تبریز با تشیع با شکوهی برگزار شد و در گلزار شهدای گلشن زهرا (س) مراغه در کناردیگر همرزمانش آرام گرفت. 

 

وصیت نامه طلبه شهید سید مصطفی مجتهدی حائری: 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. 

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته 

پس از عرض سلام، امیدوارم خداوند یک نظر خاصی به ما بیندازد. مخصوصا به شما پدر و مادرم. 

پدر عزیز! این نامه را بیشتر به خاطر شما می نویسم. اگر تقدیر خداوندی چنین بود که برای بنده، در جبهه پیش آمدی بیاید و احیانا مجروح یا شهید بشوم، از شما  ملتمسانه می خواهم مبادا کلامی زشت درباره امام بگویید. 

مبادا حرفی بزنید که روح بنده را اذیت کرده و دشمن را شاد کنید. صبر کنید، از خداوند می‌خواهم صبر عنایت کند. و اگر کمی با دقت نظر کنید، باید شکر کنید که… فکر نکنید خون ما و امثال ما هدر رفته. نه، وا… یقینا این عالم خلقت، خالقی دارد و همه را روزی جمع خواهد فرمود و به حساب همه رسیدگی خواهد فرمود. 

اگر می‌بینید خیانتکاران را که خون من و امثال من را نادیده گرفته و قدرت دست گرفتند و آن چه می خواهند می‌کنند، صبر کنید و این آیه را برای خود بخوانید و نیرو بگیرید که مضمون آیه چنین است. «مبادا فکر کنید ما اینها را تمکن دادیم و این تمکن چیز خوبی برای آنها است. نه، ما آنها را مهلت می‌دهیم تا گناهانشان زیاد شد و در نتیجه عذاب الهی نیز زیاد گردد که فردای قیامت عذاب زیادی بچشد» و فکر نکنید که ما ضرر کردیم نه وا… که اجر ما با خدا است شما برای خدا صبر کنید. روزی را در پیش داریم که خدا از آنها انتقام خواهد گرفت انشاءالله. 

امیدوارم خداوند به شما و مادرم صبر عنایت کرده و جزای خیر بدهد. اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین هر کس یک سرمایه(عمر) بیشتر ندارد. سعی کنید که این سرمایه‌تان را در راه خدا بگذارید و در راه انقلاب بگذارید که این انقلاب الهی است. 

شما ظاهر را ننگرید. خائنین در اطراف شما زیادند و شما فکر می‌کنید انقلاب منحرف شده نه، این انقلاب اصلش درست است و خدا نظر خاصی دارد، لکن خائنین هم امتحان می شوند و درست از امتحان در نمی آیند در راه خدا و انقلاب از جان خود بگذرید که به اجر بزرگی رسید. و بالاخره همه خواهیم مرد چه بهتر که در راه خدا بمیریم گر چه کمی زودتر 

 

خاطره ای شهید: 

سید مصطفی مثل همیشه با خنده و خوش اخلاقی وارد اتاق شد و با دیدن مادر که در را مرتب کردن لباس ها بود، جلو رفت و در مقابل او زانو زد. قبل از اینکه حرفی بزند، 

سرش را خم کرد و دست مادر را بوسید. مادر لبخندی از سر رضایت زد و دست بر سر پسرش کشید. 

چه کار می کنی مادر… مصطفی؟ 

مصطفی سر بلند کرد و دوباره خندید. لباس ها را از جلوی مادر جمع کرد و همان طور که آنها را در بقچه سفید رنگ و گلدوزی شده می گذاشت، گفت: 

 - مادرجان، گفتم تا من اینجا هستم هر کاری داری بده انجام بدم… آخه وقتی زن گرفتم باید یه چیزی بلد باشم که عروست نگه تو خونه ننه ات هیچی یاد نگرفتی… قربانت بشم مادر! 

مادر خندید و گره روسری اش را سفت کرد. دست هایش را ستون کرد و با گفتن ” یا علی ” از جا بلند شد. نگاهی به ساعت روی دیوار انداخت . 

پیر شی مادر… نمی خوام بعد از چند وقت هم که می یایی مرخصی ، اینجا کارای من رو بکنی و خسته تر برگردی جبهه… اخه مثلا اومدی مرخصی و استراحت

 مصطفی آخرین لباس را هم در بقچه گذاشت و سنجاق را به آن وصل کرد تا تای بقچه به هم نخورد. بعد با دست به بقچه اشاره کرد و نگاهش را کشاند سمت مادر: 

خب حاج خانم … خوب بلد شدم؟ دیگه وقتشه زن بگیرم یا نه؟ 

 مادر باز هم خندید و در حال رفتن به سمت بساط میز سماور گفت: 

- مصطفی، الهی پیر شی ننه… تولب تر کن، خودم یه عروس افتاب مهتاب ندیده میگیرم… من که میدونم همه اینا فقط حرفه! 

مصطفی بقچه را پشت پرده، داخل کمد مخصوص لباس ها گذاشت. در کمد را که می بست، گفت: 

ای بابا مادرجان، با این اوضاع جبهه و جنگ؟ ان شاء الله جنگ تموم بشه… اگه لایق شهادت نبودم… اون وقت یه فکری میکنیم… 

بعد آهی کشید و گفت: 

- ولی مادر… دعا کن… برام دعا کن لایق شهادت باشم و خدا من رو بپذیره. 

لبخند از روی لبان مادر محوشد، خیره به قامت پسرش نگاه کرد و اشک به چشمانش آمد، ولی برای اینکه مصطفی را ناراحت نکند، رو برگرداند و خود را سرگرم ریختن چای کرد. مصطفی که حال مادر را دید، جلویش خم شد. با دو دستش سر مادر را به سمت خود چرخاند و بر پیشانی اش بوسه زد، بعد در چشمان او نگاه کرد و گفت: 

- مادرجان… نبینم بغض کنی که خدا دیگه مصطفی رو نمیبخشه… بخت دعاکن پسرت عاقبت به خیر بشه. 

مادر به زحمت خندید و با دست ضربه آرامی به گونه مصطفی زد و گفت: ای پسر… برو خودت رو لوس نکن… بیا این چای رو بخور تا منم برم سراغ غذا. 

مصطفی استکان چای را از مادر گرفت و کمی عقب تر نشست و گفت: 

- میگم مادر… من تا نهار تا نهار باید مطالعه کنم… بعدش نماز و نهار… بعدش هم که برنامه ریختم درس بخونم تا ساعت شش عصر. اگه کاری نداری، غروب بریم نماز، و بعدش سری به پسر خاله بزنیم تا ساعت یازده شب دیگه برنامه ای ندارم. ثواب داره، صله ارحام هم هست. 

خیر ببینی مادر، خوشحال هم می شن ، بعدش هم می ریم خونه عمه ات… خونه شون نزدیکه 

مصطفی جرعه ای چای سر کشید و گفت: 

نه مادر … نمی شه… من یازده به بعد برنامه مطالعه دارم. خونه  عمہ، ان شاء الله فردا… 

قبول؟ 

مادر سری تکان داد، لبخندی زد و گفت: 

۔ قبول مادر… الهی عاقبت به خیر بشی به حق جدت! 

 

خاطره ای شهید: 

مصطفی از خاکریز پایین آمد. بچه ها خوشحال از اینکه مصطفی و آرپی جی زنش، فیاضی، ضد هوایی را منهدم کرده بودند، دورشان حلقه زدند. یوسف مصطفی را صدا کرد و گفت:

- دست مریزاد سید… ناکارش کردی. 

سید مصطفی دستش را بالا آورد و خنده ای کرد. اسلحه را در دستش کمی جابه جا کرد و به طرف دیگر خاکریز رفت که ناگهان در مقابل چشمان یوسف، خمپاره ای منفجر شد و ترکش نصف سر مصطفی را از جا کند. مصطفی روی زمین غلتید. وقتی یوسف بالای سرش رسید، روحش پرکشیده بود و بالاخره خداوند او را به آرزویش رسانده بود. یوسف به چانه و چند دندان باقی مانده مصطفی نگاه کرد. چند لحظه قبل برایش مرور شد. 

خنده مصطفی هنوز در ذهنش بود، چانه شهید و دندان هایش هنوز انگار ردی از لبخندش را داشت. یوسف وقتی برای وداع با دوستش نداشت. دشمن هجوم آورده بود او می بایست می رفت. در حالی که بغض کرده بود و اشک در چشمانش جمع شده بود، نگاه آخر را به پیکر سید مصطفی کرد و همان طور که از خاکریز بالا می رفت، گفت: مبارکت باشد سید… وقت ملاقات با جدت سفارش ما رو هم بکن. 

 

خاطره ای شهید: 

بعد از هشت ماه پیکر پاک مصطفی را به عقب آورده بودند و یوسف بودند و یوسف داشت آخرین وداع  را با دوستش می کرد. مادر و بقیه اقوام دور آرامگاه مصطفی حلقه زده بودند و مادر در حالی که خاک کنار قبر پسر را داخل قبرش می ریخت، ناله کنان گفت: 

صطفی جان … پسرم … مبارکت باشه مادر… این بار اومدی همه منتظرن تا مثل همیشه بری صله ارحام خونه شون … بلند شو مادر، همه منتظرن تا خنده هات را ببینند، شوخی هات رو بشنون مادر… مصطفی جان… فامیل اومدن بازدیدت دیدارهای که هر دفعه می اومدی… مصطفی جان… 

گریه و بغض اجازه حرف بیشتر را به مادر نداد. یوسف نگاهی به اطرافش کرد؛ به همه کسانی که برای وداع آخر با مصطفی آمده بودند؛ به آسمان آبی و آرام نگاه کرد و به کوه هایی که در آن دورها استوار ایستاده بودند و شاهد شجاعت های مصطفی و مصطفی ها بودند. یوسف چشمانش را بست و اجازه داد که اشک هایش سرازیر شوند. در ذهنش آخرین خنده مصطفی نقش بسته بود؛ خنده ای که جاودانه اش کرد.

 

منبع:اخبار حوزه

 

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: اخبارحوزه لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اللهم عجل لولیک الفرج، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)،الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حکایت های آموزنده
  • سخنان گهربار از بزرگان
  • احترام به پدر و مادر
  • راز تعداد رکعات هر نماز
  • زیارت امام رضا(ع)
  • هر روز با قرآن
  • آیة الکرسی گره گشای کارها و روا شدن حاجات و رفع شدن غم ها و غصه ها
  • معرفی صحابه رسول الله
  • تقويم و مناسبت های ماه ربيع الاول
  • قیام مختار
  • ضریح امام رضا (ع) با نورپردازی جدید
  • آیات حجاب
  • یاد امام و شهدا
  • نظر آیت الله العظمی بهجت درباره مختار
  • سالروز وفات حضرت سکینه بنت الحسین (ع)
  • طب اسلامی
  • تقویت سیستم ایمنی بدن
  • انتظار ظهور
  • دعای فرج
  • معجزه ای از امام زمان
  • فوائد صلوات فرستادن
  • جدیدترین اطلاعیه های آموزشی حوزه های علمیه خواهران
  • معرفی موتور جستجوي پرسش و پاسخ ديني «امين»
  • زیارت آل یاسین برای توسل به امام زمان (عج)
  • توسل به امام (ع) برای امر ازدواج
  • اهمیت ازدواج از دیدگاه ائمه اطهار(ع)
  • برنامه‌های ۹ ربیع‌الاول جمکران مجازی شد
  • زیارت حضرت مهدی (عج)
  • توصیه آیت‌الله بهجت برای حل مشکل ازدواج
  • شیوه خواندن نماز جعفر طیار
  • دعای زادالمعاد برای بخت گشایی و رفع موانع ازدواج
  • شعر صابر خراسانی در وصف حضرت علی(ع)
  • اینجوری نگاه کن
  • برکات نماز شب
  • بی خوابی و راهکار درمانی بر مبنای طب سنتی
  • شکر واقعی نعمت
  • غرور و تکبر
  • ثبت نام دوره‌های مجازی قرآن و حدیث در جامعة الزهرا(س)
  • بیست و چهارمین جشنواره قرآن و عترت دانشجویان دانشگاه پیام نور سراسر کشور
  • پاداش رفع نگرانی و غم از دلم مومن از زبان امام رضا (ع)
  • اجابت دعا در کلام امام علی(ع)
  • توصیه امام علی(ع) به مالک اشتر
  • سخنی از امام علی (ع)
  • هفت سئوال و هفت جواب از امام علی(ع)
  • گلایه دکتر شریعتی از خدا
  • ماجرای کمک امام زمان (عج) به یک مرد بت پرست
  • دلنوشته ای با امام رضا(ع)
  • «کُلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ أرضٍ کربلا»
  • لَیلَة المبیت
  • معجزه نماز اول وقت
  • حکایت کمک خواستن گنجشک از امام رضا(ع)
  • برکات و اعمال ماه ربیع الاول
  • زیارت امام رضا(ع)
  • اهميت صله رحم در اسلام
  • آثار و فضیلت های سوره واقعه
  • بیا ای حلال مشکل ها....تو را جان مادرت زهرا - او خواهد آمد
  • اباصالح ،یاد ما هم بـاش
  • فراخوان هفتمین جشنواره «پوستر مهربانی»
  • معرفی کتاب «زندگانی امام حسن عسکری(علیه السلام) »
  • زیباترین باغ تاریخی ایران در شیراز
  • امانتی که آسمان‌ها و زمین از پذیرش آن خودداری کردند
  • کدام پیامبر اولوالعزم به زیارت امام حسین (ع) مشرف شد؟
  • آغاز نام‌نویسی طرح ملی تلاوت/ افزایش بخش دختران به طرح
  • سفر حضرت ابراهیم به کربلا
  • مقایسه امتحان حضرت ابراهیم (ع) و امام حسین (ع) و پاداش آن‌ها
  • هشتم ربیع الاول سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه ­السلام
  • دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه
  • مداحی شهادت امام حسن عسکری(ع)
  • چگونگی شهادت امام حسن عسکری (ع)
  • تصویری زیبا از حرم امام حسین(ع)
  • شش رمز موفقیت از نگاه امام علی علیه السلام
  • پیامبر الهی که 13 سال ابتدایی زندگی اش را به تنهایی در غار سپری کرد
  • سبک زندگی اسلامی
  • تغییرات بزرگ همیشه از نیروی داخلی آغاز می شود
  • عطسه، نشانه سلامت
  • خواص آویشن
  • دو معجزه از امام حسن عسکری (ع)؛ آگاهی از نیات و اسرار
  • امام حسن عسکری (ع) چه تفاوتی با تمامی ائمه اطهار (ع) دارند؟
  • شهادت امام حسن عسکری تسلیت باد
  • دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم
  • آغاز امامت امام زمان عج _ نماهنگ زیبای امام زمان
  • حدیثی از امام حسن عسکری(ع) که ضرب‌المثل شد
  • فرمایش رهبر معظم انقلاب درباره جایگاه امام حسن عسکری(ع)
  • آغاز امامت حضرت ولیعصر(عج) مبارک باد
  • معرفی صحابه رسول الله_مسلم بن عوسجه اسدی
  • تبریک آغاز امامت امام زمان(عج)
  • آشپزی
  • معرفی صحابه رسول الله_ابوذر غفاری
  • پنج صفت مداد
  • شجاع ترین آدمها کیا هستند ؟
  • نقاشی
  • انشای عجیب
  • زمینه‌های ظهور از منظر آیت الله بهجت(ره)
  • تغییر نام صحن جامع رضوی به‌نام پیامبر اعظم(ص)
  • زیبایی های خلقت
  • کرونا
  • شگفتی های آفرینش: زنبور عسل
  • مجموعه اشعار سروده شده ی خودم
  • اللهم عجل لولیک الفرج
  • الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
  • سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) با خديجه كبرى سلام الله علیها
  • حکایت های آموزنده- عقیل از امام علی (ع)دچه درخواست کرد؟
  • ماجرای ازدواج پیامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه (س)
  • سردار دلها_سرباز ولایت_ حاج قاسم سلیمانی
  • سردار دلها_خادم الرضا(ع) _ حاج قاسم سلیمانی
  • ۱۰ جاذبه طبیعی فوق‌العاده زیبای ایران
  • گاهی اوقات گناه که می کنم، تو سرت را پایین می اندازی…
  • نان ساجی با نیمرو
  • زندگی ساده و باصفای روستایی
  • انار
  • بوی ماه مهر_نوستالژیک و پر خاطره
  • کتاب خوب _ من یار مهربانم _ یادش بخیر
  • عکس نوشته
  • تبریک میلاد پیامبر (ص) و امام جعفر صادق (ع)
  • توکل به خدا
  • مادر
  • فضیلت خواندن قرآن و توسل به آن
    • فضیلت خواندن قرآن
  • قیام توابین
  • کدام اسامی بین دخترها و پسرها مشترک هستند؟
  • فراوانی نام‌های عاشورایی در سال ۹۸
  • خال صورت شما از شخصیت‌تان چه می گوید؟
  • معیارهای برتری انسان ها از دیدگاه پیامبر (ص)
  • گلدان های من
  • سفره ام البنین(س)
  • خشنودی آقا امام زمان (عج) با 20 عمل
  • متن درباره خدا
  • خدا همه بنده ها رو دوست داره
  • دعا برای دوستان
  • مردی که به زیارت امام حسین نمی رفت
  • حکایتی درباره پیرمرد فقیر و خدا
  • توصیه ای از آیت الله بهجت
  • روایتی از امام باقر(ع) برای دیدن امام زمان
  • برای دیدن امام زمان
  • واسطه فیض این عالم امام زمان است
  • سخن گفتن ارواح با همدیگر
  • ماجرای دزدی از علی دایی
  • حضرت عیسی (ع) در انجیل پیامبر اسلام را تکریم کرده است
  • دلنوشته ای از حسین پناهی
  • روش های کنترل خشم در قرآن و احادیث
  • یک روایت از حضرت زهرا
  • یک روایت از امام زمان برای برآورده شدن حاجت
  • معجزاتی که با ولادت پیامبر(ص) اتفاق افتاد
  • پیام تبریک
  • آیت الله بهجت
  • یک نکته مهم
  • تأثیر گلاب در درمان کرونا
  • معرفی کتاب
  • خاصیت بهارنارنج
  • مرغ همسایه غاز است
  • حکایتی از سعدی
  • نگاه به فرودستان و شکر نعمت
  • دعای مادر
  • تیزهوشی شاگرد ابن سینا
  • گران بهترین شی
  • بندگی من یا آزادی تو؟
  • دلی خوش درگرو فراغت دل
  • درگاه همواره گشوده
  • چشم پوشی حکیم از ناسزاگویی دیگران
  • ببخشید تا آرام باشید
  • پرهیز از بازگویی بدی ها و خیانت ها
  • کلّه ای که پر کاه باشد ظلم می کند، نه کلّه آدمیزاد
  • شاید سگ از من شریفتر باشد.
  • سفال ماندنی، بهتر از کلامی نماندنی
  • بهترین تلاش، تلاش برای تغییر خود و نه دیگران است
  • نقش ما، در دین گریزی دیگران
  • حکایت کوتاه
  • راهنمای مصرف کاکائو
  • انار برای سلامت پوست
  • انار باعث کاهش فشار خون می شود
  • حضرت صمصام که بود
  • استشمام این گیاه برای تقویت حافظه خوب است
  • در عصر غیبت کدام دعا را بخوانیم
  • فیلم کمتر دیده شده از آرامگاه حضرت یوسف(ع)
  • پاییز قشنگ ترین فصل خدا
  • یک داستان واقعی
  • دعا و ذکر برای آرامش اعصاب و کاهش اضطراب
  • دعای نادعلی
  • ذکر ایام هفته با ترجمه فارسی
  • چرا بعد از دعا دست را به صورت می کشیم؟
  • داستان شیخ صنعان و دختر ترسا
  • زکات
  • برای تقویت حافظه خرما بخورید
  • زندگی باید کرد
  • شیخ بهایی و پینه دوز اصفهانی
  • چرا مرده به خوابم نمیاد
  • حضور رهبر انقلاب در منزل شهید حاج قاسم سلیمانی
  • خدایا امیدم تویی
  • خدا همه چیز را می بیند
  • زنگ خطر
  • کسی که طالب معرفت باشد
  • مهمتر از دعا برای تعجیل
  • سبب غیبت امام زمان
  • رها کردن لباس سیلی خداست نه تمدن
  • آقای قراءتی خونه پدر سه شهید رفتن
  • ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم
  • دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست
  • اهمیت دعای فرج
  • همه دعاها اجابت می شود
  • بالاترین ذکر از نظر آیت الله بهجت
  • چه کنیم تا نماز صبحمون قضا نشه
  • رونمایی از سنگ میزبان سر مبارک سیدالشهدا (ع) پس از ۸ سال
  • از رحمت خدا نا امید نباشیم
  • با 7 روش ذهن اطرافیان تان را بخوانید
  • راهکارهای عالی برای رفع خواب آلودگی به هنگام مطالعه
  • استاد پناهیان
  • روز جمعه در آداب مسلمانان
  • حدیث روز
  • 9 پیشنهاد از جوار حرم اباالجواد(ع) برای ۹۹/۹/۹
  • گوجه فرنگی
  • نمونه ای از سوالات تستی شفاهی اصول فقه
  • تقويم و مناسبتهاي ماه ربیع الثانی
  • وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
  • زندگینامه و جایگاه حضرت معصومه
  • طرح خادم‌یار رضوی
  • صلوات خاصه امام رضا(ع)
  • معجزه ای از حضرت معصومه(ع)
  • چهارم ربیع الثانی سالروز میلاد باسعادت حضرت سیدالکریم(ع)
  • تقدیم به خواهر گلم
  • متن خنده دار
  • معجزه ای از امام علی(ع)
  • سروده ای در فراق سردار سلیمانی
  • دعایی از امام سجاد (ع)
  • هنر برتز از گوهر آمد پدید
  • ماجرای عجیب شتری که به حرم امام رضا(ع) پناهنده شد
  • پناه آوردن یک سگ به حرم امام رضا(ع)
  • زیارت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام
  • سلام بر امام حسین(ع) و آقا ابوالفضل(ع)
  • اخبار اقتصادی
  • شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
  • دانستی ها
  • اخبار اجتماعی
  • اخبار علم و فناوری
  • اخبارحوزه
  • وصیت نامه سردار سلیمانی
  • دلنوشته
  • اخبار فرهنگی
  • دعا برای تقویت حافظه
  • چشم زخم در آیات و روایات
  • خواص رازیانه
  • اعمال مخصوص عید نوروز
  • عيد بزرگ نيمه شعبان
  • کارهایی که عمر را زیاد می کند
  • امتحانات
  • معجزه
  • جواب اسكورم هاي عقايد خاص شيعه 2
  • غذای لذیذ گوشت و دنبه
  • سلامتی بدن

Random photo

یک نکته مهم

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

رتبه

    مطالب با رتبه بالا

    • عکس نوشته (5.00)
    • توسل به امام زمان (عج) و فراهم شدن امر ازدواج به صورت معجزه آسا (5.00)
    • عکس نوشته (5.00)
    • نکته ای مهم (5.00)
    • حکایت های آموزنده- مگر مرا نداری ؟ (5.00)

    کاربران آنلاین

    سین بانوترنم

    آمار

    • امروز: 1438
    • دیروز: 1293
    • 7 روز قبل: 7190
    • 1 ماه قبل: 34980
    • کل بازدیدها: 915523

    خبرنامه

    آمار بازدید

    • اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
    • دعای زادالمعاد برای بخت گشایی و رفع موانع ازدواج
    • الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
    • اللهم عجل لولیک الفرج
    • یک داستان واقعی
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس