زندگینامه و جایگاه حضرت معصومه (س)
حضرت معصومه عليها السلام در اول سال 173 هجري قمري در مدينه چشم به جهان گشود.
پدرش امام هفتم شيعيان حضرت موسي بن جعفر عليه السلام و مادرش حضرت نجمه بود كه به علت پاكي و طهارت نفس به او طاهره مي گفتند.حضرت معصومه در 28 سالگي و در روز دوازدهم ربيع الثاني سال 201 هجري قمري در قم به شهادت رسيد كه امروز بارگاه ملكوتي و مرقد مطهرش همچون خورشيدي در قلب شهرستان قم مي درخشد و همواره فيض بخش و نورافشان دلها و جانهاي تشنه معارف حقاني است.
آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه اي از وجود حضرت زهرا سلام الله عليها بود.در طهارت نفس امتيازي خاص و بسيار والا داشت كه امام هشتم برادر تني آن حضرت او را (كه نامش فاطمه بود) معصومه خواند.فرمود: «من زار المعصومة بقم كمن زارني» : (كسي كه حضرت معصومه عليها سلام را در قم زيارت كند مانند آن است كه مرا زيارت كرده است).
مقام علم و عرفان او در مرحله اي است كه در فرازي از زيارتنامه غير معروف او چنين مي خوانيم: «السلام عليك يا فاطمه بنت موسي بن جعفر و حجته و امينه» : (سلام بر تو اي فاطمه دختر موسي بن جعفر و حجت و امين از جانب موسي بن جعفر).و باز مي خوانيم: «السلام عليك ايتها الطاهرة الحميدة البرة الرشيدة التقية الرضية المرضية»: (سلام بر تو اي بانو پسنديده نيك سرشت، اي بانوي رشد يافته، پاك طينت، پاك روش، شايسته و پسنديده).بدين لحاظ و مقامات عالي معنوي آن بانوست كه حضرت رضا عليه السلام در فرازي از زيارتنامه معروفش به ما آموخته كه در كنار مرقدش خطاب به او بگوييم: «يا فاطمه اشفعي لي في الجنة فان لك عندالله شانا من الشان».
(اي فاطمه! در بهشت از من شفاعت كن چرا كه تو در پيشگاه خداوند داراي مقامي بس ارجمند و والا هستي).امام صادق عليه السلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه عليها سلام در توصيف قم سخن گفته و آن مكان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود: به زودي بانويي از فرزندانم به سوي آن كوچ كند كه نامش فاطمه دختر موسي بن جعفر است و با شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مي شوند.
خاندان عصمت پيامبر در انتظار آن بودند كه اين دختر ممتاز چشم به اين جهان بگشايد تا قلب و روي آنان را به ديدار خود روشن و منور گرداند. آغاز ماه ذيقعده براي حضرت رضا عليه السلام و دودمان نبوت و آل علي عليه السلام پيام آور شادي مخصوص و پايان بخش انتظاري عميق و شور آفرين بود زيرا حضرت نجمه فرزندي جز حضرت رضا عليه السلام نداشت و مدتها پس از حضرت رضا نيز داراي فرزندي نشده بود.
از آنجا كه سال ولادت حضرت رضا عليه السلام يعني سال 148 هجري قمري و سال ولادت حضرت معصومه عليها سلام سال 173 و بين اين دو ولادت بيست و پنج سال فاصله بود و از طرفي امام صادق عليه السلام ولادت چنان دختري را مژده داده بود، از اين رو خاندان پيامبر بيصبرانه در انتظار طلوع خورشيد وجود حضرت معصومه عليها سلام بودند.
هنگامي كه وي چشم به جهان گشود براستي كه آنروز براي اهل بيت عصمت بخصوص امام هشتم و حضرت نجمه سلام الله عليه روز شادي و سرور وصف ناپذير و از ايام الله بود زيرا اختري از آسمان ولايت و امامت طلوع كرده بود كه قلبها را جلا و شفا مي داد و چشمها را روشن مي كرد و به كانون مقدس اهل بيت عليهم السلام گرمي و صفا مي بخشيد.
اين سوال كه پيامبر اسلام با آنكه چند فرزند دختر داشت چرا حضرت زهرا را بيشتر دوست مي داشت و به او بيشتر اعتبار مي داد. سوالي است كه درباره حضرت معصومه عليها سلام نيز صادق است كه چرا حضرت موسي بن جعفر عليه السلام با داشتن دختران بسيار به حضرت معصومه عليها سلام توجه مي كرد و در ميان آنها اين دختر به آن همه مقامات نايل شد. پاسخش اين است که در آيات قرآن و گفتار پيامبر و امامان به طور مكرر معيار, داشتن علم، تقوا و جهاد و ساير ارزشهاي والاي انساني است.
براستي كه حضرت معصومه عليها سلام همچون جده اش حضرت زهرا سلام الله عليه در معيارهاي ارزشي اسلام يكه تاز عرصه ها و در علم و كمالات و قداست گوي سبقت را از ديگران ربوده بود. وي تافته اي ملكوتي و جدا بافته و ساختار وجودي او از ديگران ممتاز بود.همان گونه كه پيامبر (ص) در شان حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: «فداها ابوها» : (پدرش به فدايش باد)، حضرت موسي بن جعفر عليه السلام نيز در شان حضرت معصومه عليها سلام فرمود: «فداها ابوها»حضرت معصومه عليها سلام همنام حضرت فاطمه زهراست دراين نام رازها نهفته است. يكي از رازها اين بود كه در علم و عمل از رقباي خود پيشي گرفته و ديگر اين كه از ورود شيعيان به آتش دوزخ جلوگيري مي نمايد.
همچنين از نظر كمالات علمي و عملي بي نظير است ديگر اين كه گرچه مرقد مطهرش آشكار است و همانند مرقد مطهر حضرت زهرا سلام الله عليها مخفي نيست ولي مطابق مكاشفه اي كه براي بعضي از اولياي خدا روى داده امام باقر يا امام صادق عليهم السلام فرمودند: «كسي كه مرقد حضرت معصومه عليها سلام را زيارت كند به همان مقصودي نايل خواهد شد كه از زيارت قبر حضرت زهرا سلام الله عليها نايل مي شود. از ديگر مشابهت هاي حضرت معصومه عليها سلام به حضرت زهرا فداكاري ايشان در راه اثبات ولايت بود زيرا حضرت معصومه عليها سلام نيز آن چنان تلاش كرد که جان خود را فدا نمود و به شهادت رسيد.
يعني حضرت معصومه عليها سلام نيز با كارواني از حجاز به سوي خراسان براي ديدار چهره عظيم ولايتمداران عصر يعني برادرش حضرت رضا عليه السلام حركت كرده تا يار و ياور او باشد ولي در مسير هنگامي كه به سرزمين ساوه رسيد دشمنان خاندان نبوت در يك جنگ نابرابر بستگان و برادرش را به شهادت رساندند و با ريختن زهر در غذايش او را مسموم ساختند كه بيمار شد و به قم آمد و پس از شانزده روز سكونت در قم به شهادت رسيد
همان گونه كه حضرت زهرا سلام الله عليها با استدلالهاي متين و استوار، حقانيت ولايت حضرت علي عليه السلام را تبيين مي كرد، حضرت معصومه عليها سلام نيز چنين بود. رواياتي كه از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولايت علي عليه السلام است كه با اثبات ولايت او ولايت امـامـان معصوم نيز ثابت مي شود.
براي نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل مي كنند كه فرمود: پيامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روي پرده اي در قصر بهشت ديد كه چنين نوشته شده: «لااله الا الله محمدا رسوله علي ولي القوم» : (معبودي جز خداي يكتا و بي همتا نيست محمد رسول خدا و علي ولي و رهبر مردم است) و بر روي پرده درگاه قصر ديگري نوشته شده است: «شيعت علي هم الفائزون» (شيعيان علي رستگارند).نيز با چند واسطه از رسول خدا (ص) نقل مي كند كه فرمود:«الا من مات علي حب آل محمد مات شهيدا»: آگاه باشيد! كسي كه با حب آل محمد از دنيا برود شهيد از دنيا رفته است).
يكي از روايات او كه با چند واسطه به حضرت زهرا سلام الله عليها مي رسد اين است كه:حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: آيا سخن رسول خدا را فراموش كرده ايد كه در روز عيد غدير خم فرمود: هر كس من مولا و رهبر اويم علي هم مولا و رهبر او است و نيز به علي فرمود: نسبت تو به من همانند نسبت هارون برادر موسي به موسي (ع) است.به اين ترتيب مي بينيم حضرت معصومه عليها سلام عالمه محدثه آل طه بود و قدم به جاي پاي حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت و همچون او در عرصه جهاد و تلاش براي اثبات حق كوشيد تا جايي كه جانش را فداي ولايت نمود و شهد شهادت نوشيد.
شخصيت هاي بزرگ دين ارج و منزلت بسيار والايي براي حضرت معصومه عليها سلام قائل بودند و هستند و او را با حضرت زهرا سلام الله عليها مقايسه مي كنند.
منبع: سایت بیتوته
حدیث روز
امام حسن (ع)
قالَ عليه السلام : القَريبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَإ نْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَالْبَعيدُ مَنْ باعَدَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَإ نْ قَرُبُ نَسَبُهُ.(1)
ترجمه :
فرمود: بهترين دوست نزديك به انسان آن كسى است كه در تمام حالات دلسوز و با محبّت باشد گرچه خويشاوندى نزديك نداشته باشد.
و بيگانه ترين افراد كسى است كه از محبّت و دلسوزى بعيد باشد گرچه از نزديك ترين خويشاوندان باشد
منبع:سایت بیتوته
وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
ربیع الثانی، چهارمین ماه پس از آغاز سال قمری است. در این ماه اتفاقاتی رخ داده است که هر کدام تاثیر مهمی در تاریخ اسلام داشته است. در ادامه به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
روز هشتم؛ ولادت پدر امام زمان (عج) و مردی که چندین امام را درک کرد
بر اساس بسیاری از روایات تاریخی روز ولادت امام حسن عسکرى (ع) روز هشتم ربیع الثانی در سال ۲۳۲ است. در بحارالانوار، جلد ۵۰، صفحه ۲۳۷ نیز به این موضوع اشاره شده است.
علاوه بر این حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) نیز چهارم این ماه متولد شده است.
روز دهم؛ رحلت کریمه اهل بیت (س) و شهادت حضرت زهرا (س)
برخی روایت های تاریخی حکایت از آن دارد که روز رحلت حضرت فاطمه معصومه (س) در سال ۲۰۱ اتفاق افتاده است. البته در برخی روایات این نقل تاریخی رد شده است.
برخی معتقدند حضرت فاطمه (س)، ۷۵ روز پس از شهادت رسول اکرم (ص) از دنیا رفته اند، شهادت دختر پیامبر اکرم (ص) در ربیع الثانی اتفاق افتاده است.
روز شانزدهم؛ آغازی بر پایان زندگی قاتلان واقعه کربلا
بر اساس آنچه در صفحه ۴۹۶ جلد ۴ از تاریخ طبری آمده است، آغاز قیام مختار در کوفه، در چهاردهم ربیع الاول اتفاق افتاده است، اما در صفحه ۳۳۳ جلد ۴۵ از بحار الانوار آمده است که قیام مختار از شانزدهم ربیع الثانی آغاز شده است.
اعمال ماه ربیع الثانی
سید بن طاووس برای روز اوّل هر یک از این سه ماه ربیعالثانی و جمادیالاول و جمادیالآخر]، دعایی نقل کرده است. در ادامه میتوانید این دعا را بخوانید.
اللَّهُمَّ أَنْتَ إِلَهُ كُلِّ شَيْءٍ وَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ،
خداوندا! تو معبود هرچيز، آفرينندۀ هرچيز و پروردگار هرچيز هستى،
أَسْأَلُكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ الْغَايَةِ وَ الْمُنْتَهَى وَ بِمَا خَالَفْتَ بِهِ بَيْنَ الْأَنْوَارِ وَ الظُّلُمَاتِ وَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ
از تو درخواست مىكنم به دستاويز استوار و غايت و منتهاى خوشنودى تو و به آنچه كه به واسطۀ آن ميان روشنايىها و تاريكىها و بهشت و جهنم و دنيا و آخرت ناسازگارى ايجاد كردى
توار و غایت و منتهاى خوشنودى تو و به آنچه که به واسطۀ آن میان روشنایىها و تاریکىها و بهشت و جهنم و دنیا و آخرت ناسازگارى ایجاد کردى
وَ بِأَعْظَمِ أَسْمَائِکَ فِی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ، وَ أَتَمِّ أَسْمَائِکَ فِی التَّوْرَاةِ نُبْلًا، وَ أَزْهَرِ أَسْمَائِکَ فِی الزَّبُورِ عِزّاً.
و به بزرگترین اسم تو در لوح محفوظ و به بلندپایهترین اسمهایت در تورات و به سرافرازترین اسمهایت در زبور
وَ أَجَلِّ أَسْمَائِکَ فِی الْإِنْجِیلِ قَدْراً وَ أَرْفَعِ أَسْمَائِکَ فِی الْقُرْآنِ ذِکْراً وَ أَعْظَمِ أَسْمَائِکَ فِی الْکُتُبِ الْمُنَزَّلَةِ وَ أَفْضَلِهَا
و به والاترین اسمهایت در انجیل و پرآوازهترین اسمهایت در قرآن و به بزرگترین و برترین اسمهایت در کتابهاى فروفرستاده شده
وَ أَسَرِّ أَسْمَائِکَ فِی نَفْسِکَ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ
و به نهانىترین اسمهایت در ذات تو که هیچ کس همانند تو نیست
وَ أَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ بِالْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ مَا حَمَلَ وَ بِالْکُرْسِیِّ الْکَرِیمِ وَ مَا وَسِعَ.
و از تو درخواست مىکنم به عزت تو و قدرت تو و به عرش بزرگ و آنچه عرش حامل آن است و به کرسى باکرامت و آنچه کرسى آن را در بر گرفته است
أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تُتِیحَ لِی مِنْ عِنْدِکَ فَرْجَکَ الْقَرِیبَ الْعَظِیمَ الْأَعْظَمَ.
که بر محمد و آل محمد درود فرستى و گشایش نزدیک، بزرگ و بزرگترت را به من ارزانى دارى.
اللَّهُمَّ أَتْمِمْ عَلَیَّ إِحْسَانَکَ الْقَدِیمَ الْأَقْدَمَ وَ تَابِعْ إِلَیَّ مَعْرُوفَکَ الدَّائِمَ الْأَدْوَمَ وَ أَنْعِشْنِی بِعِزِّ جَلَالِکَ الْکَرِیمِ الْأَکْرَمِ.
خدایا نیکوکارى دیرینه و دیرینهترت را بر من تمام کن و نیکى همیشگى و جاودانهترت را پىدرپى شامل من کن و با سرفرازى و عظمت ارزشمند و ارزشمندترت مرا سربلند گردان.
(وَ إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ)
«و خداى شما خداى یکتاست، نیست خدایى مگر او که بخشاینده و مهربان است.»
(اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی اَلسَّماواتِ وَ ما فِی اَلْأَرْضِ)
«خداى یکتاست که جز او خدایى نیست، زنده و پاینده است، هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد و آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست.»
(الم* اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ) (هُوَ اَلَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی اَلْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ)
«الف، لام، میم (از حروف مقطعه و اسرار قرآن است)، خداى یکتاست که جز او خدایى نیست که زنده و پایندۀ ابدى است.» «خداست آنکه صورت شما را در رحم مادران مىنگارد هرگونه اراده کند. خدایى جز آن ذات یکتا نیست که (به هرچیز) توانا و داناست.»
(شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ)
«خدا به یکتایى خود گواهى مىدهد که جز ذات اقدس او که نگهبان عدل و درستى است خدایى نیست و فرشتگان و دانشمندان نیز به یکتایى او گواهى مىدهند که نیست خدایى جز او که (بر همه چیز) توانا و داناست.»
(اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى یَوْمِ اَلْقِیامَةِ لا رَیْبَ فِیهِ)
«خداى یگانه، هیچ خدایى جز او نیست، محققا همۀ شما را در روز قیامت که شک در آن نیست جمع مىآورد.»
(ذلِکُمُ اَللّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ)
«این است (وصف) پروردگار شما، که جز او هیچ خدایى نیست، آفرینندۀ هرچیز است، پس او را پرستش کنید و او نگهبان همۀ موجودات است.»
(اِتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْمُشْرِکِینَ)
«اى پیغمبر! از هرآنچه از خدا به تو وحى شد پیروى کن، که خدایى جز آن ذات یکتا نیست و از مشرکان روى بگردان.»
(قُلْ یا أَیُّهَا اَلنّاسُ إِنِّی رَسُولُ اَللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً اَلَّذِی لَهُ مُلْکُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ
«(اى رسول ما به خلق) بگو: اى مردم! من رسول خدایم، بر همه شما آن خدایى که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایى جز او نیست، که زنده مىکند و مىمیراند
فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ اَلنَّبِیِّ اَلْأُمِّیِّ اَلَّذِی یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اِتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)
پس باید ایمان به خدا آورید و به رسول او پیغمبر امّى (که از هیچکس جز خدا تعلیم نگرفته)، آن پیغمبرى که به خدا و سخنان او ایمان دارد و پیرو او شوید، باشد که هدایت یابید.»
(وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمّا یُشْرِکُونَ)
«در صورتى که مأمور نبودند، جز آنکه خداى یکتایى را پرستش کنند که جز او خدایى نیست، که منزه و برتر از آن است که با او شریک قرار مىدهند.»
(فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ)
«پس (اى رسول) هرگاه مردم رو گردانیدند بگو: خدا مرا کفایت مىکند که جز او خدایى نیست، من بر او توکل کردهام و او رب عرش بزرگ است.»
(حَتّى إِذا أَدْرَکَهُ اَلْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اَلَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ)
«تا، چون هنگام غرق فرعون فرارسید، گفت: اینک من ایمان آوردم که حقّا جز آن کسى که بنى اسرائیل به او ایمان دارند خدایى در عالم نیست و من هم از مسلمانان و اهل تسلیم فرمان او هستم.»
(قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتابِ)
«بگو: او خداى من است و جز او خدایى نیست، من بر او توکل کردهام و روى امیدم همه به سوى اوست.»
(یُنَزِّلُ اَلْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاتَّقُونِ)
«خدا فرشتگان را با روح به امر خود بر هریک از بندگان که خواهد مىفرستد، که خلق را (اندرز داده و از عقوبت شرک به خدا) بترسانید (و به بندگان بفهمانید) که خدایى جز من نیست، پس از من بترسید.»
(وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ اَلسِّرَّ وَ أَخْفى* اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَهُ اَلْأَسْماءُ اَلْحُسْنى)
«و اگر به آواز بلند یا آهسته سخن گویى (یکسان است که) همانا خدا بر نهان و مخفىترین امور جهان کاملا آگاه است، به جز خداى یکتا که همۀ اسمها و صفات نیکو مخصوص اوست خدایى نیست.»
(وَ أَنَا اِخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى* إِنَّنِی أَنَا اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ اَلصَّلاةَ لِذِکْرِی*
«و من تو را (به رسالت خود) برگزیدم، در این صورت به سخن وحى گوش فراده، منم خداى یکتا که هیچ خدایى جز من نیست، پس مرا (به یگانگى) بپرست و نماز را مخصوصا براى یاد من بهپا دار.»
إِنَّما إِلهُکُمُ اَللّهُ اَلَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً)
«تنها خداى شما آن یگانه خدایى است که جز او هیچ خدایى نیست و علمش به همۀ ذرات عوالم هستى محیط است.»
(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاّ نُوحِی إِلَیْهِ) (أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاعْبُدُونِ)
«و ما هیچ رسولى را پیش از تو به رسالت نفرستادیم جز آنکه به او وحى کردیم.» «که به جز من خدایى نیست پس مرا بپرستید.»
(وَ ذَا اَلنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِی اَلظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ اَلظّالِمِینَ)
«و (یاد آر حال) ذو النون (یعنى یونس) را هنگامى که (از میان قوم خود) غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختى نمىافکنیم (تا آنکه به ظلمات دریا و شکم ماهى در شب تار گرفتار شد) آنگاه در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایى به جز ذات یکتاى تو نیست، تو (از شریک و هرعیب و آلایش) پاک و منزهى و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم کردم).»
(فَتَعالَى اَللّهُ اَلْمَلِکُ اَلْحَقُّ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْکَرِیمِ) (اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ)
«پس (بدانید که) خداى پادشاه به حق، برتراست (از آنکه از او فعل عبث و بیهوده صادر شود) که هیچ خدایى به جز همان پروردگار عرش مبارک نیست.» «در صورتى که خداى یکتا که جز او هیچ خدایى نیست پروردگار عرش باعظمت.»
(وَ هُوَ اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَهُ اَلْحَمْدُ فِی اَلْأُولى وَ اَلْآخِرَةِ، وَ لَهُ اَلْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)
«و اوست خداى یکتا که جز او هیچ خدایى نیست، هم ستایش در اول و آخر عالم (در این جهان و آن جهان) مخصوص اوست و هم حکم و سلطنت جهان با او و هم رجوع شما به سوى اوست.»
(وَ لا تَدْعُ مَعَ اَللّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاّ وَجْهَهُ لَهُ اَلْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)
«و هرگز با خداى یکتا دیگرى را به خدایى مخوان، که جز او هیچ خدایى نیست، هرچیزى جز ذات پاک الهى هالک الذّات و نابود است، فرمان با او و رجوع شما به سوى اوست.»
(یا أَیُّهَا اَلنّاسُ اُذْکُرُوا نِعْمَتَ اَللّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اَللّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْضِ لاإِلهَ إِلاّ هُوَ فَأَنّى تُؤْفَکُونَ)
«اى مردم! متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرمود، آیا جز خدا آفرینندهاى هست که از آسمان و زمین به شما روزى دهد؟ هرگز جز آن خداى یکتا خدایى نیست، پس این مشرکان چگونه شما را (از درگاه حق رو به بتان باطل) مىگردانند؟.»
(ذلِکُمُ اَللّهُ رَبُّکُمْ لَهُ اَلْمُلْکُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَأَنّى تُصْرَفُونَ)
«این خداست پروردگار شما که سلطان ملک وجود اوست، هیچ خدایى جز او نیست، پس اى مشرکان (نادان) از درگاه او به کجا مىبرندتان؟.»
(غافِرِ اَلذَّنْبِ وَ قابِلِ اَلتَّوْبِ شَدِیدِ اَلْعِقابِ ذِی اَلطَّوْلِ، لا إِلهَ إِلاّ هُوَ إِلَیْهِ اَلْمَصِیر)
«خدایى که بخشندۀ گناه و پذیرندۀ توبۀ (بندگان باایمان) و منتقم سخت (از مردم ظالم بىایمان) و صاحب رحمت و نعمت است، جز او هیچ خدایى نیست، بازگشت همه به سوى اوست.»
(ذلِکُمُ اَللّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَأَنّى تُؤْفَکُونَ) (ذلِکُمُ اَللّهُ رَبُّکُمْ فَتَبارَکَ اَللّهُ رَبُّ اَلْعالَمِینَ*
«همان خدا، پروردگار شما آفرینندۀ همۀ موجودات عالم است، جز او هیچ خدایى نیست، پس (اى بندگان) از درگاه یگانه معبود حق به کجا بازگردانیده (و فریفتۀ معبودان باطل) مىشوید؟» «این خدا پروردگار شماست، زهى برتر و بزرگوار است خداى یکتا، پروردگار عالمیان.
هُوَ اَلْحَیُّ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ اَلدِّینَ*اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ)
او خداى زندۀ ابد است، جز او هیچ خدایى نیست، پس تنها او را بخوانید و به اخلاص در دین بندۀ او باشید، که ستایش و سپاس مخصوص خداى یکتا آفریدگار عالمیان است.»
(رَبُّ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ) (لا إِلهَ إِلاّ هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ اَلْأَوَّلِینَ)
«موسى (جواب داد:) خداى آسمانها و زمین است و آنچه ما بین آنهاست، اگر به یقین باور دارید.» «هیچ خدایى غیر او نیست، او زنده مىگرداند و باز مىمیراند، او خداى آفرینندۀ شما و پدران پیشین شماست.»
(فَأَنّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اَللّهُ وَ اِسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِناتِ
«پس از آنکه قیامت بیاید در آن حال تذکر و یادآورى آنان چه فایده بخشد؟، باز هم بدان که هیچ خدایى جز خداى یکتا نیست و تو بر گناه خود و براى مردان و زنان باایمان آمرزش طلب»
(هُوَ اَللّهُ اَلَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ عالِمُ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهادَةِ هُوَ اَلرَّحْمنُ اَلرَّحِیمُ، هُوَ اَللّهُ اَلَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ
«اوست خداى یکتایى که غیر او خدایى نیست، دانای آشکار و نهان، او است بخشنده مهربان، خدایی است که خدایی غیر او نیست.
اَلْمَلِکُ اَلْقُدُّوسُ اَلسَّلامُ اَلْمُؤْمِنُ اَلْمُهَیْمِنُ اَلْعَزِیزُ اَلْجَبّارُ اَلْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اَللّهِ عَمّا یُشْرِکُونَ)
سلطان مقتدر عالم، پاک از هرنقص و آلایش، منزّه از هرعیب و ناشایست، ایمنىبخش دلهاى هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همۀ خلق، باجبروت و عظمت، بزرگوار و برتر (از حدّ فکرت)، زهى منزّه و پاک خداى یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و (از آنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند) مبرّاست.»
(اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ عَلَى اَللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ اَلْمُؤْمِنُونَ)
«خداى یکتاست که جز او خدایى نیست و اهل ایمان تنها بر خدا باید توکل کنند.»
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَفْواً لَیْسَ بَعْدَهُ عُقُوبَةٌ وَ رِضًا لَیْسَ بَعْدَهُ سَخَطٌ وَ عَافِیَةً لَیْسَ بَعْدَهَا بَلَاءٌ وَ سَعَادَةً لَیْسَ بَعْدَهَا شَقَاءٌ
خداوندا! عفوى را از تو خواستارم که کیفرى بعد از آن نباشد و خوشنودىاى که خشمى بعد از آن نباشد و عافیتى که بلایى بعد از آن نباشد و سعادتى که بدبختى بعد از آن نباشد
وَ هُدًى لَا یَکُونُ بَعْدَهُ ضَلَالَةٌ وَ إِیمَاناً لَا یُدَاخِلُهُ کُفْرٌ وَ قَلْباً لَا یُدَاخِلُهُ فِتْنَةٌ؛ و هدایتى که هیچ گمراهى بعد از آن نباشد و ایمانى که کفر با آن درنیامیخته باشد و قلبى که آشوبى در آن داخل نشده باشد.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ السَّعَةَ فِی الْقَبْرِ وَ الْحُجَّةَ الْبَالِغَةَ وَ الْقَوْلَ الثَّابِتَ
خدایا! گشایش قبر، حجت رسا و سخن استوار را از تو درخواست مىکنم
وَ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیَّ الْأَمَانَ وَ الْفَرَجَ وَ السُّرُورَ وَ نَضْرَةَ النَّعِیمِ.
و اینکه ایمنى و گشایش و خوشحالى و برافروختگى نعمت فراوانت را بر من فرود آورى
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَرِّفْنِی بَرَکَةَ هَذَا الشَّهْرِ وَ یُمْنَهُ
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا با برکت و فرخندگى این ماه آشنا ساز
وَ ارْزُقْنِی خَیْرَهُ وَ اصْرِفْ عَنِّی شَرَّهُ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛ و خیر آن را روزىام کن و شر آن را از من دور کن و مرا در آن از رستگاران قرار ده، به رحمتت اى مهربانترین مهربانان!
اللَّهُمَّ أَنْتَ وَهَّابُ الْخَیْرِ فَهَبْ لِی شَوْقاً إِلَى لِقَائِکَ وَ إِشْفَاقاً مِنْ عَذَابِکَ وَ حَیَاءً مِنْکَ وَ تَوْقِیراً وَ إِجْلَالًا
خداوندا! تو بخشندۀ خیر هستى، پس اشتیاق و ملاقات خود، هراس از عذابت، حیا و شرم از تو و بزرگداشت و تعظیم از خود را به من ارزانى دار
حَتَّى یَوْجَلَ مِنْ ذَلِکَ قَلْبِی وَ یَقْشَعِرَّ مِنْهُ جِلْدِی وَ یَتَجَافَى لَهُ جَنْبِی
تا اینکه دلم احساس هراس کرده و پوست بدنم به لرزه درآید و پهلویم کناره گیرد
وَ تَدْمَعَ مِنْهُ عَیْنِی وَ لَا أَخْلُوَ مِنْ ذِکْرِکَ فِی لَیْلِی وَ نَهَارِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛ و چشمم پراشک گردد و در طول شبانهروز از یاد تو دست نکشم، اى مهربانترین مهربانان!
اللَّهُمَّ إِنِّی أُثْنِی عَلَیْکَ وَ مَا عَسَى أَنْ یَبْلُغَ مَدْحِی وَ ثَنَائِی مَعَ قِلَّةِ عَمَلِی وَ قِصَرِ رَأْیِی
خدایا! من تو را مىستایم، ولى مدح و ثناى من با وجود عمل اندک و دیدگاه کوتاهم به کجا مىتواند برسد.
وَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ أَنْتَ الْمَلِیکُ وَ أَنَا الْمَمْلُوکُ وَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ أَنْتَ الْعَزِیزُ وَ أَنَا الذَّلِیلُ
در حالى که تو آفریدگارى و من آفریده و تو مالکى و من مملوک و تو پروردگارى و من بنده و تو سربلندى و من سرافکنده
وَ أَنْتَ الْقَوِیُّ وَ أَنَا الضَّعِیفُ وَ أَنْتَ الْغَنِیُّ وَ أَنَا الْفَقِیرُ وَ أَنْتَ الْمُعْطِی وَ أَنَا السَّائِلُ وَ أَنْتَ الْحَیُّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ أَنَا خَلْقٌ أَمُوتُ
و تو نیرومندى و من ناتوان و تو بىنیازى و من نیازمند و تو عطاکنندهاى و من درخواست کننده و تو زندهاى هستى که نمىمیرى و من آفریدهاى هستم که مىمیرم.
فَاغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی وَ أَعْطِنِی سُؤْلِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی وَ تَجَاوَزْ عَنِّی وَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ.
پس مرا بیامرز و بر من رحم آور و خواستۀ دنیایى و آخرتى مرا به من عطا کن و از من و نیز از همۀ مردان و زنان مؤمن و مسلمان، اعم از زنده و مردۀ آنان درگذر.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ صَفِیِّکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ.
خدایا! بر محمد بنده، رسول، پیامبر و برگزیدۀ تو از میان آفریدههایت، درود فرست.
اللَّهُمَّ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ وَ کَرِّمْ مَقَامَهُ وَ أَجْزِلْ ثَوَابَهُ وَ أَفْلِجْ حُجَّتَهُ وَ أَظْهِرْ عُذْرَهُ وَ عَظِّمْ نُورَهُ
خداوندا! درجۀ او را بالا ببر، و مقام او را گرامى بدار و ثواب او را فراوان و حجت و دلیل او را پیروز و عذر او را آشکار و نور او را بزرگ گردان
وَ أَدِمْ کَرَامَتَهُ وَ أَلْحِقْ بِهِ أُمَّتَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ وَ أَقِرَّ بِذَلِکَ عَیْنَهُ؛ و کرامت او را مستدام بدار و امت و فرزندان او را به او ملحق و چشم او را به اینها روشن گردان.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ مُحَمَّداً أَکْرَمَ النَّبِیِّینَ تَبَعاً وَ أَعْظَمَهُمْ مَنْزِلَةً وَ أَشْرَفَهُمْ کَرَامَةَ وَ أَعْلَاهُمْ دَرَجَةً وَ أَفْسَحَهُمْ فِی الْجَنَّةِ مَنْزِلًا.
خداوندا! محمد را گرامىترین پیامبران از لحاظ پیروان و نیز بلندمرتبهترین و باکرامتترین برترین پیامبران و منزل او را وسیعترین منزل در قیامت قرار بده.
اللَّهُمَّ اعط مُحَمَّداً دَرَجَةَ الْوَسِیلَةِ وَ شَرِّفْ بُنْیَانَه وَ عَظِّمْ نُورَهُ وَ بُرْهَانَهُ وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ فِی أُمَّتِهِ وَ تَقَبَّلْ صَلَاةَ أُمَّتِهِ عَلَیْهِ.
خداوندا! به محمد صلّى اللّه علیه و آله درجه و وسیلۀ شفاعت عطا کن و بنیان او را والا گردان و نور و برهان او را بزرگ دار و شفاعت او را دربارۀ امتش و نیز درود امتش بر او را بپذیر.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ کَمَا بَلَّغَ رِسَالاتِکَ وَ تَلَا آیَاتِکَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِکَ وَ جَاهَدَ فِی سَبِیلِکَ حَتَّى أَتَاهُ الْیَقِینُ.
خداوندا! بر محمد درود فرست، همانگونه که او پیامهاى تو را رسانید و آیاتت را تلاوت کرد و نسبت به بندگانت خیرخواهى نمود و در راه تو جهاد کرد (و تو را پرستید) تا اینکه امر یقینى (مرگ) او را دریافت!
اللَّهُمَّ زِدْ مُحَمَّداً مَعَ کُلِّ شَرَفٍ شَرَفاً وَ مَعَ کُلِّ فَضْلٍ فَضْلًا وَ مَعَ کُلِّ کَرَامَةٍ کَرَامَةً وَ مَعَ کُلِّ سَعَادَةٍ سَعَادَةً
خداوندا، همراه با هر برترى، بر برترى محمد صلّى اللّه علیه و آله و با هر فضیلت، بر فضیلت او و با هر کرامت، بر کرامت او و با هر نیکبختى، بر نیکى او بیفزا.
حَتَّى تَجْعَلَ مُحَمَّداً فِی الشَّرَفِ الْأَعْلَى مِنَ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى.
تا اینکه محمد صلّى اللّه علیه و آله را در بلندترین مرتبۀ شرافت از درجات برتر قرار دهى.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَهِّلْ لِی مَحَبَّتِی وَ بَلِّغْنِی أُمْنِیَّتِی
خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و آنچه را که دوست دارم (گرفتارىام را) براى من آسان ساز و مرا به آرزویم برسان
وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ اقْضِ عَنِّی دَیْنِی وَ فَرِّجْ عَنِّی غَمِّی وَ هَمِّی وَ کَرْبِی وَ یَسِّرْ لِی إِرَادَتِی وَ أَوْصِلْنِی إِلَى بُغْیَتِی سَرِیعاً عَاجِلًا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛ و روزىات را بر من بگستران و بدهىام را ادا کن و غم و اندوهم را بزدا و آنچه را مىخواهم براحتى برایم فراهم کن و مرا زود و با شتاب به مقصودم برسان، اى مهربانترین مهربانان.
علاوه بر دعای مذکور، شیخ مفید برای روز میلادِ پدرِ امام زمان (عج) شیخ مفید گفته است: روز دهم ماه ربیعالثانی سال دویست و سی و دو حضرت عسکری (ع) متولّد شدند که روز شریف و بسیار مبارکی است. مستحب است به شکرانه این نعمت بزرگ روزه بدارند.
منبع : https://www.yjc.ir
تقويم و مناسبتهاي ماه ربیع الثانی
تقويم و مناسبت های ماه ربیع الثانی
1 ربیع الثانی
قیام توابین (سال 65 هجری قمری)
شهادت امام باقر (ع) (به قولی) ( سال 36 هجري قمري)
درگذشت ملا علی بن فتح الله نهاوندی (۲۵ خرداد ۱۲۸۳ش) ( سال ۱۳۲۲ هجري قمري)
درگذشت میرزا کوچک خان (۱۱ آذر ۱۳۰۰ش) ( سال ۱۳۴۰ هجري قمري)
درگذشت قدرت الله وجدانی فخر (۲۶ مرداد ۱۳۷۵ش) ( سال ۱۴۱۷ هجري قمري)
2 ربیع الثانی
قتل عبدالله بن معتز در زندان مقتدر عباسى (سال 296 هجری قمری)
شهادت علی فومنی رشتی (۳ اردیبهشت ۱۲۸۸ش) (سال ۱۳۲۷ هجری قمری)
درگذشت سید موسی زرآبادی (۲۴ تیر ۱۳۱۳ش) (سال ۱۳۵۳ هجری قمری)
درگذشت میرزا ابوالقاسم حکمت (۹ دی ۱۳۳۰ش) (سال ۱۳۷۱ هجری قمری)
3 ربیع الثانی
پيمان شكنى امين در برابر برادرش مأمون (سال 194 هجری قمری)
سفر امام عسکری(ع) به جرجان (سال ۲۵۵ هجری قمری)
درگذشت میرزا ابوالقاسم کلانتر (۲۰ اردیبهشت ۱۲۵۴ش) (سال ۱۲۹۲ هجری قمری)
4 ربیع الثانی
وقوع غزوه غابه (سال 6 هجری قمری)
ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (سال 173 هجری قمری)
درگذشت منتصر بالله عباسى (سال 248 هجری قمری)
درگذشت تاج العلما عالم هندی (۱۳ مهر ۱۲۷۳ش) (سال ۱۳۱۲ هجری قمری)
درگذشت آیت الله سید محمد باقر موحد ابطحی (۱۶ بهمن ۱۳۹۲ش) (سال ۱۴۳۵ هجری قمری)
5 ربیع الثانی
خلافت مستعين عباسى (سال 248 هجری قمری)
شهادت سید محمد رضا سعیدی در زندان شاه (۲۰ خرداد ۱۳۴۹ش) (سال ۱۳۹۰ هجری قمری)
6 ربیع الثانی
مرگ هشام بن عبدالملک (سال 125 هجری قمری)
7 ربیع الثانی
درگذشت سید ابوالحسن مولانا (۷ خرداد ۱۳۸۳ش) (سال ۱۴۲۵ هجری قمری)
درگذشت نعمت الله صالحی نجف آبادی (۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵ش) (سال ۱۴۲۷ هجری قمری)
8 ربیع الثانی
۱۱ق. شهادت حضرت فاطمه(س) (به روایت چهل روز)
ميلاد امام حسن عسكرى علیه¬السلام (سال 232 هجری قمری)
ولادت سید مرتضی کشمیری (سال ۱۲۶۸ هجری قمری)
درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی (۲۹ آذر ۱۲۹۹ش) (سال ۱۳۳۹ هجری قمری)
درگذشت عزیزالله خوشوقت (۲ اسفند ۱۳۹۱ش) (سال ۱۴۳۴ هجری قمری)
9ربیع الثانی
درگذشت سید حیدر حلی (۱۵ دی ۱۲۶۵ش)(سال ۱۳۰۴ هجری قمری)
درگذشت میرزا عبدالرحیم نهاوندی (۱۵ دی ۱۲۶۵ش)(سال ۱۳۰۴ هجری قمری)
درگذشت سید رضا فیروزآبادی، بانی بیمارستان فیروزآبادی (سال ۱۳۸۵ هجری قمری)
درگذشت عبدالرحمن حیدری ایلامی (۱۱ دی ۱۳۶۵ش) (سال ۱۴۰۷ هجری قمری)
10 ربیع الثانی
وفات حضرت معصومه سلام¬الله علیها (سال 201 هجری قمری)
تخریب گنبد حرم امام رضا (ع) توسط سربازان روسی (۹ فروردین ۱۲۹۱ش)(سال ۱۳۳۰ هجری قمری)
درگذشت سید محمد وحیدی (۲۳ تیر ۱۳۷۹ش)(سال ۱۴۲۱ هجری قمری)
11 ربیع الثانی
—-
12 ربیع الثانی
اضافه شدن ركعات نماز (سال 1 هجری قمری)
درگذشت مهدی الهی قمشهای (۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲ش) (سال ۱۳۹۳ هجری قمری)
13 ربیع الثانی
قتل ابن فرات وزير شيعه مذهب عباسى (سال 312 هجری قمری)
14 ربیع الثانی
قیام مختار بنابر روایتی (سال 66 هجری قمری)
15 ربیع الثانی
زندانى شدن محمد بن قاسم علوى در نزد معتصم (سال 219 هجری قمری)
كشته شدن اوتامش سردار معروف عباسى (سال 249 هجری قمری)
درگذشت محمد علی سیبویه (۸ تیر ۱۲۸۳ش) (سال ۱۳۲۲ هجری قمری)
درگذشت محمد صادقی تهرانی (۱ فروردین ۱۳۹۰ش) (سال ۱۴۳۲ هجری قمری)
16 ربیع الثانی
بنا بر برخی روایات نازل شدن عذاب بر قوم حضرت صالح(ع)
درگذشت عبدالکریم بن هوازن قشیری (سال ۴۵۶ هجری قمری)
17 ربیع الثانی
درگذشت ملا قربانعلی زنجانی (۷ اردیبهشت ۱۲۸۹ش) (سال ۱۳۲۸ هجری قمری)
درگذشت ملا محمد نخجوانی (۲ اسفند ۱۲۹۴ش) (سال ۱۳۳۴ هجری قمری)
درگذشت سید مصطفی صفایی خوانساری (۲۳ مهر ۱۳۷۱ش) (سال ۱۴۱۳ هجری قمری)
18 ربیع الثانی
ولادت محقق حلی (سال 1009 هجری قمری) (سال ۶۰۲ هجری قمری)
درگذشت میرزا علی شیرازی (۱۷ تیر ۱۳۱۵ش) (سال ۱۳۵۵ هجری قمری)
درگذشت شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی (۲۷ آبان ۱۳۶۸ش) (سال ۱۴۱۰ هجری قمری)
19 ربیع الثانی
ولادت محمد ابراهیم خراسانی (کرباسی) (سال ۱۱۸۰ هجری قمری)
درگذشت سید صدرالدین صدر (۵ دی ۱۳۳۲ش) (سال ۱۳۷۳ هجری قمری)
20 ربیع الثانی
درگذشت هاشم مدرس قزوینی (۹ مهر ۱۳۴۰ش)(سال ۱۳۸۱ هجری قمری)
21 ربیع الثانی
درگذشت محمد نهاوندی (۲۸ دی ۱۳۳۰ش) (سال ۱۳۷۱ هجری قمری)
اعدام نمر باقر النمر از عالمان شیعه (۱۲ دی ۱۳۹۴ش) (سال 1437 هجری قمری)
درگذشت میرزا ابوالفضل زاهدی (۱۱ فروردین ۱۳۵۷ش) (سال ۱۳۹۸ هجری قمری)
22 ربیع الثانی
درگذشت موسی مبرقع فرزند امام جواد(ع)(سال ۲۹۶ هجری قمری)
درگذشت ملا محسن فیض کاشانی(سال ۱۰۹۱ هجری قمری)
ولادت محمد تقی رازی(آقانجفی) از مبارزان جنبش تنباکو (سال ۱۲۶۲هجری قمری)
درگذشت محمد علی حائری قمی (۲۰ خرداد ۱۳۱۸ش)(سال ۱۳۵۸هجری قمری)
23 ربیع الثانی
وفات معتضد بالله عباسى (سال 289 هجری قمری)
خلافت مكتفى عباسى (سال 289 هجری قمری)
درگذشت ملا احمد نراقی(سال ۱۲۴۵ هجری قمری)
درگذشت سید مرتضی برقعی قمی (۲۴ آذر ۱۳۶۶ش)(سال ۱۴۰۸ هجری قمری)
24 ربیع الثانی
—–
25 ربیع الثانی
کناره گیری معاويه بن يزيد از خلافت (سال 64 هجری قمری)
26 ربیع الثانی
درگذشت آقانجفی قوچانی (۳۱ فروردین ۱۳۲۳ش)(سال ۱۳۶۳ هجري قمري )
درگذشت سید مجتبی موسوی لاری (۱۹ اسفند ۱۳۹۱ش)(سال ۱۴۳۴ هجري قمري )
27 ربیع الثانی
درگذشت سید محمد طباطبایی سنگلجی (۱۸ دی ۱۲۹۹ش)(سال ۱۳۳۹ هجری قمری)
درگذشت سید احمد خوانساری (۳۰ دی ۱۳۶۳ش)(سال ۱۴۰۵ هجری قمری)
28 ربیع الثانی
درگذشت سید محمد باقر درچهای (۱۶ آذر ۱۳۰۲ش)(سال ۱۳۴۲ هجری قمری)
درگذشت میرزااحمد عاملی آرانی (۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۱ش)(سال ۱۳۶۱ هجری قمری)
درگذشت علامه امینی (۱۲ تیر ۱۳۴۹ش)(سال ۱۳۹۰ هجری قمری)
29 ربیع الثانی
آغاز حکومت شاه اسماعیل اول و تأسیس سلسله صفویه در تبریز(سال ۹۰۷ هجری قمری)
30 ربیع الثانی
وفات زينب بنت خزيمه (سال 4 هجری قمری)
مرگ خالد بن ولید (سال 21 هجری قمری)
منبع :
سایت ” موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام ” به آدرس ” http://ahlolbait.com ”