عکس نوشته
عکس نوشته
زنان تاریخ ایران
1- آتوسا
آتوسا مادر خشایارشاه که نخستین شاعر و ادیب ایران بود و از مشوقین آموزش و پرورش در عهد خود به شمار می رفت.
آتوسا یا آتشسا (550تا 475 پیش از میلاد) از شهبانوهای ایران، دختر کوروش کبیر و همسر دو پادشاه هخامنشی کمبوجیه و داریوش یکم و مادر خشایارشاه بود.
وی از برجسته ترین زنان در تاریخ ایران قدیم بوده و دومین شخص می باشد؛ گفته شده است که آتوسا به خوبی از اوضاع فرهنگی زمان خود آگاه بود و از حضور یونانیان و دیگر ملیت ها در دربار بسیار بهره می برد. اگر داریوش به منطقه ای لشکر می کشید شورای سلطنت برای اداره امور کشور تشکیل می شد و رئیس و مافوق همه در رأس شورای سلطنت شهربانو آتوسا بود.
او لقب بانو که یک عنوان مذهبی بود، را گرفت – اولین شخص آناهیتا بوده- زیرا این چنین لقبی کمتر به ملکه ها داده می شد. آشیل نمایشنامه نویس قرن پنجم پیش از میلاد در نمایشنامه ای با نام ایرانیان از آتوسا به عنوان بانوی بانوان یاد می کند. آتوسا خواندن و نوشتن را به خوبی می دانست و نقش مهمی در آموزش درباریان داشت. پس از درگذشت کمبوجیه در راه بازگشت از مصر، داریوش یکم با آتوسا ازدواج می کند.
دلایلی را که برای این ازدواج اعلام کرده اند متفاوت است. ولی تاریخ نگاران در مورد تعدادی از آنها توافق نظر دارند:
- ازدواج با آتوسا که از سلاله هخامنشی بود حکومت او را قانونی جلوه می داد.
- از آنجا که آتوسا باهوش، بافرهنگ، باقدرت و تفکر سیاسی بود در موقع لزوم کمک خوبی برای داریوش شاه به حساب می آمد.
آتوسا ملکه بیش از 28 کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش بزرگ بود و از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده اند. این زن نیک سیرت، پاک دامن و باخرد یکی از مهم ترین نقش ها را در تاریخ باشکوه ایران ئ در دربار داریوش بزرگ اجرا می کرد. این گلبانوی ایران که شاعر و ادیب بود؛ به نوجوانان درس ادبیات پارسی می داد. وی بزرگترین نقش مهم را در امور مملکتی اجرا می کرد و در عین حال بهترین یاور روحی و روانی برای داریوش همسر تاجدارش بود. او در نبرد با شورشی ها و نیز یونانی ها داریوش را همراهی می کرد و به شاه قدرت می داد.
هردوت می گوید: آتوسا از قدرت فوق العاده ای برخوردار بود و در دوره جنگ با یونان که به توصیه او انجام شده بود، داریوش یکم همواره از نصیحت های او بهره می جست. او حتی علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند.
آتوسا به داریوش شاه می گفت: چرا نشسته ای و عازم جنگ نمی شوی و سرزمین های دیگر را تسخیر نمی کنی. پادشاهی به جوانی و ثروتمندی تو شایسته است که عازم جنگ شود و به پیروزی هایی نایل شود تا به ایرانیان ثابت شود مرد قابلی بر ان ها حکمرانی می کند.
اگرچه گفته هرودوت اغراق امیز می باشد ولی باز بیانگر نفوذ آتوسا بر شوهرش است.
آتوسا از داریوش شاه دارای 4 فرزند شد، که بزرگترین آن ها خشایارشاه بود. اما آتوسا همسر اول داریوش یکم نبود و داریوش از همسر اولش دارای پسرانی بود که همگی از خشایارشاه بزرگتر بودند. مطابق قانون پادشاهی، پسر بزرگ شاه پس از او به پادشاهی می رسید. جالب توجه این که آتوسا آن قدر بر شوهر خود نفوذ داشت و به حدی زیرک و با کیاست بود که خشایارشاه را پس از داریوش به پادشاهی رساند.
در زمان پادشاهی خشایارشاه آتوسا به عنوان مادرشاه در امور دولت نظارت می کرد. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. گفته می شود آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم قرار دارد. پس از مرگ او خشایارشاه به دلیل ناتوانی هایی که از خود نشان داد نه تنها پیش زمینه قتل خود که مقدمات انحطاط سلسله بزرگ هخامنشی را نیز فراهم کرد.
2- دغدویه
مادر زرتشت که اصلاً اهل شهر ری بود و در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواست های ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند. او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است.
3- پوروچیستا
پوروچیستا ششمین و کوچکترین فرزند زرتشت و سومین دختر اوست. معنی پوروچیستا یعنی پردانش. در گفتار زرتشت که برای ما باقی مانده است از او با پوروچیستا بیش از فرزندان دیگزش سخن و اندرز مانده است. یکی از مهمترین سخنان زرتشت با پوروچیستا درباره همسری با جاماسب حکیم، وزیر شاه گشتاسب و منجم و ستاره شناس معروف زمان است. زرتشت به دخترش می فرماید: پوروچیستا، جاماسب خواهان همسری با توست و تو را از من خواستگاری کرده است، من او را برای همسری تو مناسب می دانم ولی تو با خرد مقدست مشورت کن ببین آیا او را شایسته همسری خود می دانی یا نه؟ این گفتار زرتشت یک حقیقت مسلم را آشکار می سازد و آن این است که دختر در آیین زرتشت در انتخاب همسر آزاد است و عقیده پدر بر او تحمیل نمی گردد. همچنین قسمتی از اندرزنامه زرتشت به پوروچیستا در موقع گواه گیری او با جاماسب، اکنون هنگام گواه گیری دختران و پسران زرتشتی از طرف موبد بازگو می گردد.
4- افراین
اولین زن که نویسندگی را حرفه و شغل خود قرار داد.
5- پوران دخت
به معنای دختری با چهره گلگوناست، نخستین زن ایرانی می باشد که به مقام سلطنت رسید. دوران سلطنت او با اواخر خلافت ابوبکر و اوایل خلافت عمر مصادف بود.
در کتب مختلف او را زنی عاقل و نیکو پرست آورده اند که چون شاه شد در میان رعایا عدل را گسترش داد. وی زمانی که سپاهی برای جنگ با اعراب فرستاد در مداین بیمار شد و در همانجا درگذشت.
در دوران آشفتگی دربار ساسانی او تنها حاکمی بود که به مرگ طبیعی درگذشت. زمان حکومت او یک سال و چهرماه بود. بسیاری معتقدند که اگر پوران دخت زمان دیگری به حکومت می رسید کفایت و لیاقت بیشتری از خود نشان می داد.
پس از کشتن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه در سال 629 م، شیرویه بیش از شش ماه حکومت نکرد و دختر بزرگ او بر بیش از 10 کشور آسیایی پادشاهی می کرد و پس از شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریکه پادشاهی ایران نشست.
پوران دخت پادشاه دوره ساسانی 1400 سال پیش بیان کرد: پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند.
او زنی با کفایت و خردمند بود ولی متاسفانه به علت وضع آشفته و نابسامان آن دوران و جنگ های طولانی ایران و روم در زمان خسروپرویز و نفوذ مزدک و نارضایتی مردم از وضع موجود نتوانست آن طور که باید از کفایت و دانایی خود به سود مملکت استفاده کند.
6- فرخ رو
نام او به عنوان بانوی وزیر در تاریخ ایران ثبت شده است. وی از طبقه عام کشور به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.
7- آرتمیس
نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان تا به امروز. او به سال 480 پیش از میلاد که در حدود 2480 سال پیش، به مقام دریاسالاری ارتش خشایارشاه رسید. او فرمان دریاسالاری خویش را از سوی خشایارشاه هخامنشی دریافت کرد و در نبرد ایران و یونان ارتش ایران را از مرزهای دریایی هدایت می کرد. تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی و متانت سرآمد تمامی زنان آن روزگار نامیده اند.
در سال های دهه شصت میلادی (دهه چهل خورشیدی) نیروی دریایی ایران، برای نخستین بار ناوشکن بزرگی به نام یک زن نام گذاری کرد و او آرتمیس بود.
8- بانو ورتا
فیلسوف و خردمند بزرگ تاریخ ایران در سال 401 هنگامی که 13 سال داشت به شاگردی آرشیت دانا (نخستین فیلسوفی که در ایران باستان از او یاد شده است) درآمد. در آن زمان آرشیت دانا 75 ساله بود. گفته می شود ورتا استعداد و حافظه بی نظیری داشت همه دانش های زمان خویش را به سرعت آموخت. در 15 سالگی تقریباً تمام علوم زمان خویش را می دانست. او عاشق اندیشه های استادش بود و تا پایان عمر ازدواج نکرد. وقتی آرشیت دانا در 146 سالگی درگذشت او 86 سال سن داشت.
بانو ورتا نخبه و خردمند بزرگ تاریخ ایران از شاگردان آرشیت بود. در 15 سالگی همه دانش های زمان خویش را آموخت. آرشیت او را بهترین جانشین خویش می دانست. ورتا فیلسوفی بزرگ بود. مورخان شرق او را مرجع دانش جهان در زمان زندگی اش می دانستند. از همه جای دنیا برای آموختن به سویش می آمدند. دانش نامه او «مادر» نام دارد. او را پس از آرشیت خردمند از اولین نظریه پردازان دموکراسی می نامند که در نهایت آن اندیشه ها توسط مهرداد یکم پادشاه اشکانی به شکل ایجاد مجلس مهستان بروز یافت. او در سپیده دم 4 اکتبر 240 پیش از میلاد در زادگاهش سرخس، در سن 74 سالگی توسط یکی از جاسوسان یونانی کشته شد.
ورتا نخستین فیلسوف زن ایرانی، شخصیتی ساختگی یا واقعی؟!
در برخی از سایت ها ورتا به عنوان نخستین زن فیلسوف ایرانی این چنین معرفی شده است:
می گویند ورتا اولین فیلسوف زن ایرانی است و در سده پنجم و چهارم قبل از میلاد می زیسته، ورتا نام یکی از پادشاهان ماد نیز هست.
9- یوتاب
سردار زن ایرانی و خواهر آریو برزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است. وی در نبرد با اسکندر همراه آریو برزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است. او در کوه های بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. از او به عنوان شاه آتروپیان (آذربایجان) در سال های 20 قبل از میلاد تا 20 سال پیش از میلاد نیز یاد شده است. با این همه، هم آریو برزن و هم یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاوید از خود بر جای گذاشتند.
10- آذرآناهید
از ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنشاهی شاپور یکم بنیانگذار سلسله ساسانی بود. نام این ملکه بزرگ و اقدامات دولتی او در قلمرو ایران در کتیبه های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایش کرده است.
11- پرین
بانوی دانشمند ایرانی
او دختر کیقباد بود که در سال 924 یزدگردی، هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گردآوری نمود و یک بار کامل آن را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه ثبت گردیده است.
12- زربانو
سردار جنگجوی ایرانی. دختر رستم و خواهر بانو گشنسب. او در سوارکاری زبده بوده است و در نبردها دلاوری های بسیار از خود نشان داده است. تاریخ نام او را جنگجویی که آزادکننده زال، آذربرین و تخوار از زندان بوده است، ثبت کرد.
13- کاساندان
پس از شاهنشاه ایران کوروش بزرگ، او نخستین شخصیت قدرتمند کشور بزرگ شاهنشاهی (ملکه 28 کشور آسیایی) ایران بود. کاساندان زیر نام ملی بریتانیا موجود است.
منیژه دختر افراسیاب که بیژن سردار معروف ایرانی دلباخته او گردید و به بند اسارت افراسیاب افتاد و به دستور افراسیاب او را به چاهی که به همین نام معروف است انداختند تا سرانجام رستم که خود را به صورت بازرگانی درآورده بود توانست او را نجات بخشد.
14- کتایون
دختر قیصر روم همسر گشتاسب شاه، مادر اسفندیار و یکی از اولین کسانی که کیش زرتشت را پذیرفت. موقعی که اسفندیار به دستور گشتاسب می خواست به جنگ ستم برود کتایون به سختی با او مخالف بود و او را بخردانه پند داد، ولی اسفندیار نپذیرفت و در جنگ با رستم کور و سپس کشته شد و کتایون با غم و دردی جانکاه به سوگ فرزند نشست.
15- هما
دختر اسفندیار و خواهر بهمن و ملکه نامداری از سلسله کیانیان.
16- آزرمیدخت
دختر دیگر خسروپرویز که در سال 631 میلادی پس از گشتاسب بنده به شاهنشاهی ایران منصوب شد. آذرمیدخت(آزرمیدخت) سی و دومین پادشاه ساسانی بود که مثل خواهرش پوراندخت زنی باکفایت و لایق بود اما به همان دلیلی که پوراندخت موفق نشد او نیز نتوانست کاری از پیش ببرد.
17- شیرین
برادرزاده و جانشین مهین بانو حاکم ارمنستان، که زنی خردمند و وفادار بود. داستان عشق او و خسروپرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این که خسروپرویز به دست پسرش شیرویه که مادرش مریم دختر قیصر روم بود کشته شد، شیرویه از شیرین که زن پدرش بود خواستگاری کرد، شیرین جواب رد به شیرویه نداد و به او گفت که من به عنوان ملکه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسروپرویز بجا آورم. در حالی که زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشییع جنازه خسروپرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست که او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند. در آن هنگام با خنجری در کنار همسرش، خود را کشت. شیرین از خسرو 4 فرزند به نام های نستور، شهریار، فرود و مردانشه به دنیا آورد که هر چهار فرزند او در زندان کشته شدند. پس از آن بود که او در کنار همسرش با خنجر خود را کشت.
18- پریچهر
دختر زابلشاه همسر جمشید و مادر ثور است. پریچهر در معنای بسیار زیبا، خوب روی، بسیار جمیل، زیباروی، پریروی و انسانی که سیمای پری دارد، آمده است. استاد توس درباره او گفته است: پریچهره را بچه بد در نهان از آن خوب روی، شادمان شد جهان.
19- رامبهشت
نام موبدی است که در شهر استخر برای ناهید، معبدی ساخته بود. رامبهشت مادر بابک و همسر ساسان است که در کنار ملکه 28 کشور آسیایی همسر کوروش بزرگ پادشاهی می کرده است. مورخین یونانی و گزنفون از وی با نیکی و بزرگ منشی یاد می کرده اند.
20- آریاتس
یکی از سرداران مبارز هخامنشی ایران در سال های پیش از میلاد. مورخین یونانی در چند جا نامی کوتاه از وی به میان آورده اند. تاریخ نویسان یونان از این بانوی ایرانی دوران هخامنشی در جای جای تاریخ به نیکی یاد کرده اند.
21- گردیه
بانوی جنگجوی ایرانی. او خواهر بهرام جوبینه بود. فردوسی از او به عنوان همسر خسروپرویز یاد کرده که چندین نبرد در کنار شاهنشاه قرار داشته است و دلاوری بسیاری از خود نشان داده است.
22- هلاله
پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی بندهش در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست. از او به عنوان هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را همای جهرآزاد و همای و همون نیز گفته اند. او مادر داراب بود و پس از وهومن سپنددتان بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. وی با زیبایی تمام سی سال پادشاه ایران بود و هیچ گزارشی مبنی بر بدکردار بودن وی و ثبت قوانین اشتباه و ظالمانه به ثبت نرسیده است.
23- ماندان
ماندان یا ماندانا دختر آژیدهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش بسیار موثر بود.
ماندان، اولین مدرسه را در پارس ساخت که در آن پسرها درس زندگی، تیراندازی و سوارکاری ببینند.
24- سیده ملکه خاتون
اولین پادشاه زن مسلمان ایرانی که پس از استقرار اسلام در ایران و مقارن با شیخ ابوعلی سینا به حکومت رسید، شیرین مشهور به ام الملوک و ملقب به ام رستم است که به او سیده ملکه خاتون می گفتند.
ام رستم دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان در مازندران و همسر شیرین فخرالدوله دیلمی که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید. او اولین پادشاه ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران، گیلان، ری، همدان و اصفهان حکم می راند.
ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی گرد و همواره مردمدار و نیکخو بود.
25- رکسان یا رکسانا
رکسان یا رکسانا یا روشنک دختر داریوش سوم است که بنا به مقتضیات سیاسی و برای انجام حسن رابطه بین بونان و ایران، همسری اسکندر را پذیرفت.
26- پانتهآ
یکی از زنان فداکار زمان کوروش، او همراه همسرش که فرمانده سپاه کوروش بود به میدان جنگ رفت. همسرش در میدان جنگ کشته شد. به درخواست پانتهآ مراسم باشکوهی برای همسرش برپا شد و آرامگاه مجلل و شایسته ای برای او ساختند. پانتهآ پس از سخنرانی مهیجی که برای لشکریان کوروش ایراد کرد و آنان را به ادامه رزم و پیروزی تشویق نمود بر بالای آرامگاه همسرش با خنجری که همراه دشات خود را کشت.
27- موزا
زن فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم که در سکه های مکشوفه از زمام اشکانیان تصویر این ملکه مقتر اشکانیان کنار پسرش فرهاد پنجم بر روی سکه ها منقوش است.
28- آرتا
آرتادخت وزیر خزانه داری در زمان اردوان چهارم اشکانی. به گفته کتاب آشکانیان اثر یاکونوف روسی خاورشناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی خطایی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید.
29- ارشیا
از زنان با کفایت دوران هخامنشی
30- فرانک
همسر آبتین و مادر فریدون که در رهاندن و زنده ماندن فریدون از دست دژخیمان ضحاک رنج ها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت.
31- سیندخت
همسر خردمند مهراب کابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم که همسری زال و رودابه و جلب موافقت مهراب پدر رودابه به این وصلت نقش مهمی داشت و نیز در موقع تولد رستم از مادر، سیندخت یار و مددکار دخترش رودابه بود. کوتاه سخن این که سیندخت یکی از خردمندترین چهره های شاهنامه است.
32- رودابه
دختر مهراب کابلی و همسر زال و مادر رستم که به روایت شاهنامه دلباختگی زال به او یکی از زیباترین صحنه های شاهنامه است. رودابه در موقع تولد رستم اولین سزارین را انجام داد. بنابراین، چنین زایمان ها را باید رستمی گفت نه سزارین. زیرا سزار قرن ها پس از تولد رستم به دنیا آمده است.
33- تهمینه
دختر زیباروی پادشاه سمنگان که شبی همسر رستم بود. ثمره آن تولد سهراب است که داستان زندگی و مرگ دردناک اش به دست پدر در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است. تهمینه برای آن که تمام وقت خود را صرف پرورش سهراب کند، با وجود جوانی و زیبایی ازدواج نکرد.
34- گردآفرید
دختر زیبا و چابکسوار کژدهم که پدرش در مرز ایران و توران مرزبان بود. هنگامی که به دستور افراسیاب لشکری به سرکردگی سهراب برای جنگ با ایرانیان وارد مرز ایران شد گردآفرید لباس رزم به تن کرد و به جنگ سهراب رفت. مبارزه تن به تن بین سهراب و گردآفرید شروع شد و سهراب نمی دانست که گردآفرید زن است زیرا او در لباس و کلاه رزمی شبیه مردان بود، ناگاه در حین جنگ کلاه از سر گردآفرید به زمین افتاد و موهایش نمایان شد، سهراب آن موقع دانست که طرف مقابل او دختر است. دلباخته و عاشقش شد و از او خواستگاری نمود ولی گردآفرید چون سهراب را ایرانی نمی دانست و از هویت او که پسر رستم بود آگاهی نداشت این همسری را نپذیرفت زیرا نمی خواست همسر یم نفر غیرایرانی باشد که فرماندهی دشمن را بر عهده داشت بشود.
35- فرنگیس
دختر افراسیاب که با سیاوش ازدواج کرد. کیخسرو پادشاه نامدار ایرانی که از طرف پدر نوه کیکاووس و از طرف مادر نوه افراسیاب بود از این پیوند به دنیا آمد و شرح زندگی و مرگ سیاوش در شاهنامه به تفصیل آمده است و در ادبیات ما جای ویژه ای دارد. کیخسرو و مادرش پس از مدتی از توران به ایران آمدند. کیخسرو به یاری رستم پهلوان نامدار ایرانی برای گرفتن انتقام خون سیاوش به جنگ پدربزرگش افراسیاب رفت. لشکر توران را شکست داد و افراسیاب و عده زیادی از نامداران توران از جمله اشکبوس را از بین برد. در پایان زندگی چون انسانی مقدس و پاک و منزه بود در چشمه ای از نظر ناپدید شد به همین جهت مردم ایران در آن روزگار و زرتشتیان همیشه او را سوشیانت که معنی سودرسان است می دانند و منتظر بازگشت و ظهور او هستند.
36- بانو گشنسب
نام وی در برزونامه و بهمن نامه بسیار آمده است. یکی از مشهورترین حکایت های او نبرد سه گانه فرامرز، رست و بانو گشنسب است که در هنگام کشتی پهلوانان را به خاک می افکند، دلیری این بانوی ایرانی مشهور است. او منظومه ای نیز به نام خود دارد که هم اکنون نسخه ای از آن در کتابخانه ملی پارسی موجود است.
37- پریشاد یا پروشات، پریزانس یا پریزاد یا پریسا
پروشات یکی از ملکه های پرآوازه دوران هخامنشی بود- پروشات دختر اردشیر درازدست بود و به همسری برادرش داریوش دوم هخامنشی درآمد و ملکه بزرگ دربار بود. پروشات به سیاست پردازی و کاردانی و سخت دلی و خشونت با دشمن معروف است.
پروشات نخستین همسر داریوش دوم هخامنشی و بانوی اول دربار بود و قدرت واقعی در دربار از آن وی بود. وی 13 فرزند برای پادشاه به دنیا آورده بود اما از آن همه که اکثراً در کودکی مرده بودند فقط اردشیر و کوروش کوچک و اوستاتوس و دخترش به نام آمستریس زنده مانده بود. شاه(داریوش دوم) اردشیر را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده بود.
اماپروشات با انتخاب کوروش کوچک موافق بود. به همین دلیل هنگامی که داریوش بیمار بود و قصد داشت پادشاهی را به اردشیر واگذار کند، پروشات کوروش را که فرماندار لیدیه بود به دربار فرا خواند تا مانع از جانشینی اردشیر شود. کوروش کوچک دیر رسید و مراسم در حال اجرا بود. پس چنان به هیجان آمد که به اردشیر به قصد کشت حمله کرد، این حمله ناموفق بود و کوروش نیز به فرمان شاه دستگیر شد و فوراً محکوم به اعدام شد. پروشات توانست با تمهیدی جان کوروش را نجات دهد. پروشات پس از مرگ داریوش دوم قدرت خود را در دربار پادشاهی پسرش اردشیر حفظ کرد، او حتی در تعیین جانشین اردشیر دوم نقش داشت و ظاهراً تئسط اردشیر سوم کشته شد.
38- فاطمه سلطان خانمباشی
فاطمه سلطان باغبانباشی معروف به باشی و خانم باشی از همسران ناصرالدین شاه در سال های آخر عمر اوست که بسیار محبوب بود. اما عشق شاه به خواهر کوچکترش ماه رخسار خانم او را چنان گرفتار حسادت کرد که ردپایی از او در ماجرای ترور همسرش برجای مانده است.
39- ملافضه کتاب
وی زنی عالم، فاضل، و ادیب و خوشنویس بود و کشف الغطا را نوشت. او سرپرستی تدریس اصول و فقه و حدیث را بر عهده داشت و بعضی از علما کتاب قوانین میرزای قمی را نزد او خواندند. گفته اند که وی از راه استنساخ کتب امرار معاش می کرد.
40- رابعه قزداری
شاعر ایرانی که بنا به روایتی در سال 90 و به روایتی دیگر در سال 99 ق در بصره به دنیا آمد و در خانواده ای تهیدست رشد یافت. رابعه به شعر و ادب فارسی و عربی مسلط بود و به هر دو زبان شعر می گفت. سال وفات رابعه به سه قول 130 یا 180 ش گفته شده است.
41- مهستی گنجوی
در سال 559 ش وفات یافت. نام اصلی او منیژه بود و در سال 475 ش متولد شد. وی علاوه بر آن که شعر می گفت چنگ نیز می نواخت. بسیاری او را پیش کسوت زنان شاعر فارسی زبان دانسته اند.
42- فخر السلطنه فروهر
از زنان فعال و نویسنده در زمان مشروطیت بود. او در اداره مجله نسوان وطن خواه نقش موثری داشت و او را به خاطر چاپ، محکوم به تبعید کردند، اما حکومت وقت فقط به تبعید بیست روزه او به قم اکتفا کرد.
43- دکتر مهرانگیز منوچهریان
کتاب انتقاد بر قانون اساسی ایران از نظر حقوق زن را چاپ کرد. وی حقوقدان و در سال 1968 موفق به دریافت جایزه صلح حقوق بشر سازمان ملل شد. منوچهریان در حدود 42 کتاب و رساله در زمینه های روانشناسی، حقوق تطبیقی و اجتماعی در داخل و خارج کشور به چاپ رساند.
44- صدیقه دولت آبادی
از فعالین جنبش زنان در ایران و نویسنده و روزنامه نگار، در سال 1261 ش به دنیا آمد. او سال ها در اروپا تحصیل کرد و مقالات بسیاری نیز در زمینه مسائل زنان دارد و در جهت گسترش آگاهی زنان خدمات بسیاری انجام داد.
45- روشنک نوع دوست
در سال 1306 به دنیا آمد. او نویسنده و روزنامه نگار بود که مجله پیک سعاد نسوان را به چاپ رساند.
46- جانان بیگم
زنی دارای علم و فضل بود و تفسیری بر قرآن نوشت.
47- سیمین دانشور
در سال 1300 به دنیا آمد. دارای درجه دکترا در ادبیات فارسی و اولین مجموع داستانش را در 1327 منتشر کرد. دو کتاب به نام سووشون و جزیره سرگردانی را منتشر و تعداد زیادی کتاب و مقاله ترجمه کرده است.
48- بدرالملوک بامداد
نخستین کتاب خانه داری به سبک جدید را برای زنان و دختران به رشته تحریر درآورد و کتاب روانشناسی تربیت، هدف پرورش زن، تعلیم و تربیت دمکراسی در ایران از دیگر نوشته های ایشان است.
49- گلبدن بیگم
در 930 قمری به دنیا آمد. متولد خراسان و خاطراتش را به عنوان همایون نامه منتشر کرد که نسخه ناقص آن در موزه بریتانیا وجود دارد.
50- بدرالوجی
در سال 1260 خورشیدی در خانواده ای اشرافی در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزامحمدباقر رضوی قاضی و طبیب دربار و مادرش حمیده خانم نام داشت. در شانزده سالگی برای وادار نمودن پدرش برای تحصیل، در خانه علی اصغرخان اتابک از دشمنان پدرش، بست نشست، تا سرانجام پدر موافقت خود را اعلام کرد و بدرالوجی در کلاس چهارم مدرسه دخترانه آمریکایی تهران پذیرفته شد. او سه سال پیش از فارغ التحصیل شدن با کمک پدرش مدرسه (ام المدارس) را در تهران تاسیس کرد. با تاسیس مدرسه خواهرش تحصیل را کنار گذاشت ولی وی در سال 1284 یک سال پیش از انقلاب مشروطه، فارغ التحصیل شد. وی مدتی در اداره مدرسه شرعیات اصفهان به صدیقه دولت آبادی کمک کرد و مدرسه ام المدارس را در اصفهان تاسیس کرد.
51- مهرتاج رخشان
سخنرانی و مقالات بسیاری در مورد آزادی زنان به نگارش درآورد. او به زبان های انگلیسی، فرانسه و عربی آشنایی داشت و بیش از هزار بیت شعر سروده است. او متولد 1286 تهران می باشد.
در سال 1311 از اداره فرهنگ بازنشسته شد. رخشان در سال 1311 به دماوند رفت و قصد داشت پرورشگاهی جهت نگهداری کودکان یتیم و بی بضاعت تاسیس کند که موفق نشد.
52- ام الفضائل علویه هاشمیه اصفهانی
کتاب سیر ملوک را به چاپ رساند. از وی کتاب های دیگری هم چون “معاد یا آخرین سیر بشر” به چاپ رسیده است.
53- شاه بیگم ملقب به ضیاءالسلطنه
دختر فتحعلی شاه که زنی سخنور فرمان نویس و خزانه دار و خطاط متاب و زیارت نامه های متعدد دارد.
54- هاشمیه
خواهر حاجی امین التجار اصفهانی در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید و به مقام استادی نائل شد. دارای کتب علمی متعددی از جمله کتاب اربعینی در جمع اجتهاد را به رشته تحریر درآورد.
55- ساره خاتون
ترجمه و شرح کتاب “عوامل جرجانی” را به نام “شرح عوامل المانه” را نوشت.
56- سرور مهکامه
شاعر ایرانی در لاهیجان به دنیا آمد. وی بیش از 5000 بیت شعر دارد.
57- جهان ملک خاتون
شاعری شیرازی و معاصر با حافظ بود که با حافظ رد و بدل شعری داشت. او انجمنی داشت و دانشمندان زمان وی در خانه او گرد می آمدند. نسخه دیوان او در کتابخانه فرانسه موجود است.
58- بی بی خانم استرآبادی
در سال 1313 کتابی به نام “معایب الرجال” را در جواب به رساله بی بی خانم استرآبادی نسوان به دست خط خود به نگارش درآورد. مضمون کتاب در واقع نقدی بر متاب “تأدیب نسوان” شاید بتوان گفت کتاب معایب الرجال اولین نوشته در ایران است که یک بانوی روشنفکر ایرانی از نگاه زنانه به نقد اجتماعی می پردازد.
59- افضل وزیری
دختر بی بی خانم استرآبادی توانست مدرک سرتیفکا دارالمعلمین را بگیرد. وی مقالات متعددی در احقاق حقوق زنان در روزنامه های آن زمان مانند شفق سرخ می نوشت.
60- شهلا لاهیجی
خانم شهلا لاهیجی در سال 1312 به دنیا آمد. نخستین ناشر زن فعال در زمینه چاپ آثار زنان است. وی نویسنده و مترجم است و مقالات و کتاب هایی در زمینه مسائل زنان دارد.
61- بیجه منجمه
از زنان منجم، شاعر و فاضل قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری است. وی تقویم را به خوبی استخراج می کرد و شعر نیز می سرود.
شهرت علمی و فرهنگی او منجم و شاعر بود. خواهر مولانا علاءالدین کرمانی بود. در زمان سلطان حسن بایقرا می زیست و معاصر میرعلی شیر و جامی بود. وی در جوار خانه مولانا جامی در آن مسجد نماز بگذارد، لیکن مولانا در مسجد او نماز نخواند. بیجه علاوه بر این که، در علم نجوم دست داشت و تقویمی استخراج کرد، از علوم دینی و دیگر فضایل نیز بهره مند بود و شعر نیز می سرود.
62- طاهره(طایره)
در سال 1278 ق
در تهران متولد شد. وی شاعر متبحری بود و در سلسله مقالات خود که در روزنامه ی ایران نو با نام خانم دانشمند به چاپ می رسید از تعدد زوجات و طلاق و آموزش دختران سخن می گفت.
63- اعظم سپهرخادم
روزنامه نگار و نویسنده در سال 1321 به دنیا آمد. وی صاحب امتیاز مجله پست ایران ب.د و چهارسال نیز نماینده زنان روزنامه نگار ایرانی بود.
64- مهرالنساء
ملقب به نورجهان و نورمحل در سال 984 ق به دنیا آمد وی از زنان کاردان، مدیر، هنرمند و شاعر بود. مهرالنساء ایرانی چندین سال ملکه هندوستان بود. وی سه روز از روزهای هفته را برای رسیدگی به کارهای زنان تعیین می کرد تا به شکایت های آنان رسیدگی کند. حتی یک روز وقتی دختری دوازده ساله که قرار بود با شوهری که فوت شده بود سوزانده شود سراسیمه پیش مهرالنساء پناهنده شد. او به معبد هندوها رفت و خواست به جای دختر او را در آتش بسوزانند. برای همین آنها از سوزاندن دختر صرفنظر کردند. ایشان از زنان نامدار ایرانی موفق هستند.
65- منیر مهران(اصفیا)
از زنان خبرنگار و نویسنده ورزش هستند.
66- ربابه الهی
دارای شش کتاب همچون الجنه و الرضوان، الهی نامه به رشته تحریر در آورده و ناشر تمامی کتابهایش بوده است.
67- طلعت بصاری
شاعر و نویسنده در سال 1302 در بابل به دنیا آمد. وی چند کتاب در مسائل زنان دارد. او در رشته زبان و ادبیات فارسی دکترا گرفته است.
68- نصرت امین اصفهانی
از نویسندگان شهیر ایرانی که در سال 1265 ش به دنیا آمد. وی از زنان فقیه و مجتهد دنیای اسلامی و از اساتید حوزه علمیه اصفهان است. بانوی مجتهده نصرت امین در اصفهان به تحصیل پرداخت و به مراتب علمی والایی رسید و بالاخره به دریافت اجازه اجتهاد نائل شد. وی عمر خود را یکسره به تالیف و تدریس گذراند و تالیفات متعددی همچون سیر و سلوک در روش اولیاء، مخزن العرفان و 15 جلد تفسیر کامل قرآنی دارد که جملگی به نام یک بانوی ایرانی منتشر می شد. او در سال 1362 شمسی درگذشت.
69- سیمین بهبهانی
شاعر معروف ایرانی در سال 1306 در تهران متولد شد و تحصیلات خود را در دانشگاه تهران در رشته قضایی به پایان رساند و سال ها به تدریس ادبیات در دبیرستان های تهران مشغول بود. سیمین بهبهانی فرزند عباس خلیلی مدیر روزنامه اقدام و بانو فخر عظمی ارغوان است.
70- بدری تندری (فانی)
در سال 1285 ش متولد شد. بیش از دو هزار بیت شعر دارد و کتابی به نام مقام زن در جهان را منتشر کرده است. وی لیسانس ادبیات و زبان فرانسه و عربی بود.
71- زندخت شیرازی
در سال 1288 در شیراز متولد شد. او از نوادگان کریم خان زند بود. زندخت نویسنده و شاعری توانا بود. او در 42 سالگی در تهران درگذشت.
72- زینب شهده
دختر احمد ایبوردی یکی از خطاطان معروف قرن ششم است. وی در سخنوری و شاعری شهر زمان خودش گشت و در سال 57 ق در سن 80 سالگی درگذشت.
73- اشرف الملوک (فخرالدوله)
زاده 1261 خورشیدی. از بانوان پر نفوذ روزگار قاجاری بود. او مادر علی امینی و بنیانگذار مسجد فخرالدوله در محله دروازه شمیران شهر تهران است.
خیابان فخرآباد و مسجد فخرالدوله نامشان را از وی گرفته اند. او دختر دهم مظفرالدین شاه بود که مادرش سرور السلطنه دختر فیروز میرزا فرمانفرما اولین بانوی دربار مظفرالدین شه به شمار می رفت.
توران آغا یکی از دختران تحصیل کرده و شاعر ناصرالدین شاه قاجار و خازن الدوله و خواهر تنی فروغ الدوله بود. او داستان های شفاهی ایرانی را مکتوب کرد. فخرالدوله شب هایی که نقیب الممالک، نقال باشی پدرش داستان گویی می کرد، پشت در نیمه باز اتاق خواجه سرایان می نشست و داستان ها را با دقت مکتوب می کرد و برای آن ها نقاشی می کشید.
از جمله داستان های امیرارسلان رومی و زرین ملک را او مکتوب و مصور کرده است.
74- تاج الملوک معروف به ام الخاقان
(متوفی 1323 قمری) ملکه دوره مظفرالدین شاه قاجار بود و محمدعلی شاه فرزند اوست.
او دختر میرزا تقی خان امیر کبیر و عزت الدوله (خواهر ناصرالدین شاه قاجار) بود که در سال 1284 قمری با پس دایی خود مظفرالدین میرزا (مظفرالدین شاه آینده) ازدواج کرد و محمدعلی میرزا (محمدعلی شاه آینده) را در سال 1289 قمری در تبریز به دنیا آورد.
75- تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه قاجار
تاج السلطنه در سال 1301 ق به دنیا آمد. یکی از دختران ناصرالدین شاه بود. او زنی هنرمند و نویسنده ای تجددخواه بود، به آموختن موسیقی، نقاشی، زبان فرانسه و مطالعات ادبیات، تاریخ و فلسفه پرداخت. وی از مروجان آزادی زنان بود. خاطراتش را مه در سال 1303 شمسی نوشته شامل دورانی است که از بدو تولد شروع تا جایی از همسرش خاتمه می یابد. این کتاب به سبک رمانی تاریخی به رشته تحریر درآمد.
از مدافعان انقلاب مشروطه و عضو انجمن حریت نسوان بود و با شاعران آزادی خواهی همچون میرزاده عشقی ارتباط داشت. وی همچنین انتقادهایی جدی به وضعیت حکومت و سلطنت برادرش، مظفرالدین شاه قاجار داشت و بسیاری از مشکلات کشور را حاصل عدم کفایت شاهان قاجار می دانست. تاج السلطنه حاصل ازدواج ناصرالدین شاه و دختر عموی اش توران السلطنه است.
وی به نوشتن خاطرات خود علاقه داشت. بخش هایی از خاطرات او به نام «خاطرات تاج السلطنه» در ایران منتشر شده است.
در اواخر سال 1301 ق برابر با 1884 میلادی، از توران السلطنه دختر عموی شاه زاده شد.
او علاوه بر تسلط بر زبان فارسی، عربی و فرانسه را نیز به خوبی می دانست.
او ازدواج ناموفقی با حسن خان شجاع السلطنه داشت و دخترانش از او گرفته شدند و نزد پدر و نامادری ماندند.
او در زمان حیات پدرش، ناصرالدین شاه بسیار مورد توجه او بود. اما بعد از مرگ پدرش مورد نفرت مظفرالدین شاه قرار گرفت چرا که از مشروطه خواهان طرفداری می کرد و از روش تربیت در دربار و اختلاف طبقاتی دوران قاجار و رفتار درباریان انتقاد می کرد.
وی به مطالعه آثار ویکتور هوگو، ژان ژاک روسو و بیسمارک علاقه داشت و از آنها الهام می گرفت.
کتاب خاطرات او با نظارت منصوره اتحادیه در تهران منتشر شد.
76- بیگم دختر هاتف، متخلص به رشحه
شاعر ایرانی در دوران قاجار بود.
پدر بیگم (هاتف اصفهانی)، شوهرش (میرزا علی اکبر، متخلص به نظیری) پسرش(میرزا احمد متخلص به کشته ) و برادرش (سید محمد متخلص به سحاب) نیز همگی شاعر بودند.
مقام شعری بیگم از برادرش «سحاب» بلندتر بود. او از سادات بود و مدح بعضی از دختران و پسران فتحعلی شاه قاجار می گفت. محمودمیرزا در تذکره نقل مجلس می نویسد رشحه شاعری توانا بود و با « لاله خاتون و مهری هروی و مهستی گنجوی که مهتر و بهتر شعرای نسوان می باشند همسر و برابر است.»
دیوان شعر بیگم به گفته محمود میرزا سه هزار بیت شعر داشت که از بهترین و بزرگترین دیوان یک زن ساعر ایرانی بود که در دست نیست.
تاریخ دقیق مرگ وی مشخص نیست ولی تا سال 1231 ق رشحه هنوز زنده بود.
77- فاطمه خانم، مشهور به سنبل باجی
سوگلی حرمسرای فتحعلی شاه قاجار، که اهل منطقه رابر واقع در کرمان بود. آغا محمدخان قاجار، در سال 1209 هجری قمری، این زن را هنگامی که دختر بچه ای کوچک بود، با خود و جزو اسرای کرمان به تهران آورد و فتحعلی شاه در زمان ولیعهدی خود، با وی ازدواج کرد.
سنبل باجی از زنان خیلی با عرضه و با کفایت فتحعلی شاه بود و تمامی شاهزادگان و فرزندان شاه، از وی حساب می بردند. دختر این زن، فخرجهان خانم، ملقب به فخرالدوله نیز، از دختران بسیار متشخصه و با عرضه فتحعلی شاه بود.
78- ملک زاده خانم عزت الدوله
عزت الدوله دختر محمدشاه قاجار و مهدعلیا بود. او خواهر ناصرالدین شاه محسوب می شد. پس از مرگ محمدشاه، مهدعلیا به مدت 45 روز و تا ورود موکب ناصرالدین شاه میرزای ولیعهد از تبریز نیابت سلطنت را بر عهده داشت و طی این مدت به میرزا آقاخان نوری میدان بسیار داده بود و او را نامزد صدراعظمی نموده بود.
با ورود شاه جوان متوجه شد که شاه صدراعظم خود را انتخاب نموده _میرزا تقی خان امیرکبیر) و لذا رابطه این دو نفر از ابتدا شکرآب شد. به ابتکار ناصرالدین شاه، عزت الدوله به ازدواج امیرکبیر درآمد تا مگر علقه خویشاوندی و محرمیت این رابطه را اصلاح کند. مهدعلیا با ازدواج دخترش با یک آشپززاده مخالف بود.
پس از عزل امیر و قتل فجیع وی، عزت الدوله که هنوز در مرگ شوهرش سیاه پوش بود، به فرمان مادر ابتدا با میرزا کاظم خان (پسر میرزا آقاخان نوری) و سپس با شیرخان اعتضادالدوله و بعد از آن با یحیی خان مشیرالدوله ازدواج نمود.
عزت الدوله در اواخر عمر می گفت: یک موی گندیده آن بچه آشپز، می ارزید به تمام هیکل این بچه اعیان ها.
حاصل ازدواج عزت با امیرکبیر دو دختر به نام های تاج الملوک و همدم الملوک بود که به ترتیب با پسردایی های خود مظفرالدین میرزا (مظفرالدین شاه بعدی) و مسعود میرزا (ظل السلطان) ازدواج نمودند. محمدعلی شاه به این لحاظ نوه مشترک ناصرالدین شاه، امیرکبیر و عزت الدوله بوده است.
منبع:
زنان برتر ایران زمین - پریسا آقارفیعی
برگرفته از سایت حقوق نیوز
کنترل نگاه
تصویر آیت الله سید جواد حیدری???
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
هر آن چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
از این رو قرآن دستور می دهد از چشم مراقبت شود و همین طور رها نباشد
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ؛ به مؤمنان بگو: چشم هاى خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند»
که اگر آن را رها کردید شما را بلافاصله
در شهوات رها و غرق خواهد کرد.
امام صادق(ع) مى فرماید: «نگاه به نامحرم، تیرى ازتیرهاى مسموم شیطان است و چه بسا یک نگاهى که حسرتى طولانى بر جاى گذارد».
کاش این گونه بود که با دیدن ،چشم سیر می شد، اما هر چه بیشتر می بیند بی تاب تر و
حریص تر می شود، گو سیری ناپذیر است، تا مگر صاحب خود را به هلاکت اندازد.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:« چیزی در بدن کم سپاس تر از چشم نیست، خواسته اش راندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد».
مگر می شود با نگاه های دنباله دار شهوت خود را کنترل کرد؟
تا که هیزم مى نهى بر آتشى
کى بمیرد آتش از هیزم کشى
حسرت و اندوه طولانی:
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: چه بسا نگاه هایی که غصه های طولانی را در پی
دارد . به این معنی که چشم قوی ترین ابزار حسی است و این دل است که بعد از نگاه به
کار می افتد ولی چون امکان رسیدن به آنچه دیده شده فراهم نمی شود ؛ افسردگی و
رنجوری عاید انسان می شود .
ایجاد نگرانی و اضطراب :
چشم چرانی های هوس آلود بدحجابی و بی حجابی زنان و دختران بی بند و بار از جمله
عوامل مؤثر در ایجاد اضطراب و نگرانی افراد و خانواده ها و هرج و مرج و ناامنی در
جامعه به حساب می آید.
امام علی(ع) می فرماید: «کسی که نگاهش را کاهش دهد، قلبش آرام می گیرد.»
عذاب اخروی:
علاوه بر ابتلا به عواقب دنیوی، «چشم ناپاک» از عذاب و شکنجه الهی نیز بی نصیب نمی ماند.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : آن که چشمانش را از نگاه به زن
نامحرم پر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا
وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند.
«چشم پاک»
گفتنی است چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد:
الف- دیدن شگفتیها: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: چشمهایتان را (از
نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید.
ب- راحتی قلب: امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: آن که از نامحرم چشم خود را فرو
نهاد، قلبش را راحت کرده است.
ج- نیک خویی: هم چنین آن حضرت فرمود: کسی که نگاه هایش کنترل شود، صفاتش نیکو
گردد.
د- پاداش الهی: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هر کسی زنی را ببیند و بلافاصله
دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر این که خداوند
حوریان بهشتی را به عقد او در آورد.
ه- چشیدن شیرینی ایمان: پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: نگاه (به
نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند،
خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.
در مناجات شعبانیه چنین آمده است: «خداوندا توانی در من نیست تا بدان از عصیان و سرپیچی تو روی گردانم، مگر به هنگامی که برای محبت خود بیدار و هوشیارم کرده باشی».
انسان موجودى مختار و داراى تمایلات گوناگون است. ولی با عزمى آهنین و مبارزه اى دائمى و تدریجى با نفس مى توان به چنین جایگاه رفیعى دست یافت.
موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولى هیچ یک را تضمین قطعى نمى توان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:
۱) مطالعه پیوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قیامت و جدیت در ترس از عوالم پس از مرگ.
۲) مطالعه پیرامون عواقب وخیم گناهان.
۳) ارتباط پیوسته و قلبى با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و … ولیکن با توجه و حال.
۴) داشتن حالت انابه، خضوع، و تضرع دائمى، توبه و استغفار.
۵) دورى از عواملى که انسان را به گناه متمایل مى سازد؛ مانند محیط هاى آلوده به
گناه.
۶) از بین بردن زمینه هاى گناه؛ مثلاً کسى که انحرافات جنسى دارد باید هرچه سریع تر
ازدواج کند.
۷) نشست و برخاست با انسان هاى مؤمن و خداترس واقعى.
۸) جدیت در مبارزه با خواهش هاى نفسانى.
۹) توجه به عواقب نگاه به نامحرم.
۱۰) در برخورد با نامحرم سعی کنید به حداقل ارتباط اکتفا کنید. سخن کوتاه بگویید و
از اطاله کلام با آنها خودداری کنید.
۱۱) هنگام صحبت کردن به صورت آنها نگاه نکنید و به طور کلی نگاه خود را فرو
بیندازید
چنانچه قرآن می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم؛ به مؤمنان بگو
چشمان خود را فرو بندند و پایین بیندازند»
همین دستورالعمل را برای زنان نیز دارد
«قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن».
۱۲) از قرار گرفتن با نامحرم در یک محیط خلوت که فردثالثی نیست خودداری کنید.
تقویت اراده و استفاده از یک برنامه اخلاقی محاسبه نفس (تشویق و تنبیه) خواهدتوانست به تدریج به کنترل دقیق و کامل چشم بیانجامد
بنابراین توصیه می شود هر روز صبح با خود عهد کنید امروز به نامحرم نگاه نمی کنم ولی اگر نگاه شهوت آلود کردم خود را جریمه خواهم کرد.
در طی روز نیز مراقب همین عهد خود با خود باشید. در پایان روز نیز به محاسبه رفتار و نگاه های خود بپردازید، اگر موفق بودید خود را تشویق کنید و شکر خدا کنید و اگر در مواردی مرتکب خلاف شدید از خداوند عذرخواهی کنید و برنامه تنبیهی تان را به اجرا گذارید. این برنامه عملی را هر روز پیاده کنید و پیگیری کنید. مطمئن باشید به تدریج خواهید توانست چشم تان را کنترل کرده و موارد خطا را کاهش دهید.
البته ناگفته نماند کنترل چشم از نگاه حرام کاری است مشکل ولی ممکن و شدنی. این کار نیز مثل هر کار دشوار دیگری با تمرین و جدیت و مراقبت و اراده قوی آسان و راحت می شود چون: کار نیکو کردن از پر کردن است.
بزرگان پس از سال ها کوشش و تربیت و ریاضت علمی و عملی از جوانی و ارتباط با بزرگان اهل کمال و انس با اهل معرفت و پیمودن فراز و نشیب های فراوان به این مرحله از تسلط بر نفس و کنترل قوا و اعضا و خواهش ها رسیده اند که می توانند نگاهی عاری از گناه و حرمت داشته باشند. این کاری نیست که بدون آگاهی های نظری و علمی و بدون تکرار و تمرین و افتادن و برخاستن ممکن و عملی باشد. اگر انسان از نظر علمی و بینش به خوبی درک کند که عالم محضر خداوند است و باور کند هیچ امری از ما و اعمال و حرکات ما از دید الهی پنهان نیست و این مطلب را بارها و بارها به خود بفهماند و به نفسش تلقین کند تا به مرحله لمس و احساس و باور قلبی برسد. ترک خلاف و عملی که موجب ناخشنودی خداوند است کاری ممکن و شدنی می باشد.
مهم این است که نگاه حرام به صورت عادت در نیاید و قبح آن شکسته نگردد، یعنی باید
هوشیار باشد و از دل و چشم خود نگهبانی دهد و اگر گرفتار خطا شد با سلاح توبه دشمن را ناکارا کند. چون اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و هر منظره ای نگاه کند،
این کار عادت و ملکه انسان می شود
و در روایتی از امام عسکری(ع) آمده است:
برگرداندن صاحب عادت از عادتش مانند معجزه است
منبع:سایت پرسمان