اللهم عجل لولیک الفرج، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)،الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مذهبی ،علمی ، فرهنگی ، آموزشی
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حرف دل

03 فروردین 1400 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س)

 

خدایا از کسی شنیدم که دوزخ پُر از زن هاست

شنیدم که هر اتفاق بدی که می اُفته شرش از زیر سر یه زن بلند میشه

شنیدم که زن ها باعث خیییلی از اتفاقات تلخ تاریخن

 

از این شنیده ها دلم گرفت

چون یک طرفه به قاضی رفته بودن

دختر، زن مایه ی رحمته

دختر، زن صاحب خیلی از صفات خوبن مثل دلسوز بودن، رحم، گذشت، صبر و…

ولی بعضی وقتا از زن سوء استفاده میشه 

از این که آبروش مثل شیشه شکننده ست

سوء استفاده میشه

از سادگیش سوء استفاده میشه

از احساساتش سوء استفاده میشه

اینجور وقتایی نامردیه خدایا که همش بگن هرچی آتیشه از زیر سر یه زن بلند میشه

نامردیه چون زن ها این وسط فقط هدف شکار چشمای شیطان قرار میگیرن

گاهی وقتا هم اصلا"نه بحث سادگی هست، نه بحث احساسات، نه بحث پوشش. فقط چون زنن هدف شکار چشمای شیطانی قرار میگیرن

خدایا به ماه و خورشید قسم این نامردیه که میگن هرچی آتیشه که به پا میشه و تا حالا به پا شده از زیر سر زن ها بلند میشه.

خدایا من بیزارم از هرچی مردایی که ریش دارن از ولایت پذیری و هیئت و مسجد دَم میزنن ولی چشاشون مست نگاه ناموس دیگرانه

خدایا من بیزارم از هرچی مردایی که صدا کُلفت میکنن و به زن ها زور میگن خرج و خوراک خودشونو به نامردی از زن میگیرن

خدایا من بیزارم از هرچی مردایی که به ظاهر آدمن ولی مثل یه حیون درنده میمونن دهنشون همیشه خدا بوی کثافات گناه میده

خدایا من بیزارم از مردایی که زن ها رو به کُلفتی میگیرن و منبع درآمد زایی خودشون میکنن

باید گفت بیشتر آتیش ها از زیر سر مرد هایی بلند میشه که از مرد بودن فقط صدای کُلفت و قامت مرد رو به ارث بردن نه جوانمردی، نه شرف، نه حیا، نه غیرت، نه هیچ چیز دیگه به ارث نبردن

حضرت علی مرد بود و هست که جوانمرد بود در حال نماز  انگشتر به گدا بخشید 

حضرت علی مرد بود و هست که از خدا حیا داشت به نامحرم نگاه نمیکرد

امام حسین مرد بود و هست که تا زنده بود اجازه نداد کسی یه نگاه چپ به ناموسش بندازه، غیرت داشت

آره اینا مرد بودن خدا. ولی حالا دیگه مرد ها کم اند به همین خاطر نامردها میگن هرچی آتیشه از زیر سر یه زن بلند میشه

خدایا من حرف نامردها رو قبول ندارم چون اگه قبول کنم یعنی پس منم دیگه یه نامردم. 

نه خدایا من ترجیح میدم بمیرم تا اینکه نامردانه فکر کنم نامردانه حرف بزنم نامردانه زندگی کنم و به نامردی عادت کنم. 

نه خدایا من نامردی رو قبول ندارم، خواهش میکنم در این آشفته بازار همیشه مراقبم باش خودم را به تو سپرده ام از شر هرچی نامرده. 

امروز شیطان نقاب نامردی به چهره دارد ما باید به هوش باشیم که اسیر نامردها نشویم. 

خدایا همه امیدم تویی. در این میدان کمکم کن

 

 نظر دهید »

داستان ترسناک

02 فروردین 1400 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س)

 

داستان ترسناک
خواهشا"هرکی می‌ترسه نخونه

روزی روزگاری در زمان های قدیم یه پسر جوانی یه دوچرخه داشت. سوار دوچرخش بود از سرکارش برمیگشت همیشه برای رسیدن به خونه مجبور بوداز وسط قبرستون رد بشه.
هوا کاملا” تاریک شده بود داشت از وسط قبرستون رد میشد
که یهو از یکی از قبرها صدایی اومد. گفت اَهااااااای کجا میری؟ ?
پسر به خودش گفت حتما” خیالاتی شده به راهش ادامه داد باز صدارو شنید گفت با توام اَهااااای کجا میری؟ ?
پسر با سرعت تمام دوچرخه شو روند و دور و دور تر میشد تا این که از قبرستان بیرون رفت.
رسید خونه چیزی به کسی نگفت.
روز بعد باز که از قبرستون داشت رد میشد تا از کنار همون قبر دیشبی گذشت صدایی اومد گفت: اَهااااای تا کی میخای فرار کنی من رفیقم اینجا زیر خاک افتادم کجا میری؟
پسر با ترس و لرز گفت تو کی هستی منو از کجا میشناسی؟
صدا گفت: من فلانی م. چند ساله پیش مثل تو یه دوچرخه داشتم که یه روز سوار دوچرخم بودم یه نامرد زد بهم خوردم زمین ضربه مغزی شدم حالا هم چند ساله که مُردم.
پسر گفت کی با تو اینجوری کرد که ضربه مغزی شدی؟
صدا گفت: تو
پسر گفت : حالا چی میخای از من؟
گفت : معلومه جونتو
پسر گفت : ولی من الان زن گرفتم بچه دارم به زن و بچه هام رحم کن
صدا گفت : تو به من رحم نکردی منو نبردی بیمارستان که نمیرم فرار کردی. الان میخای من چه طور به تو رحم کنم؟!
پسر گفت : باشه حالا که رحم نمی کنی حداقل اجازه بده برم برا آخرین با زن و بچمو ببینم
صدا گفت: باشه برو ولی اگه بر نگردی قبرستون خودم میام دنبالت خونتونو خوب بلدم
پسر گفت : باشه قول میدم برگردم
پسر رفت خونه. ماجرا رو برای زنش گفت. زنش گفت ای بابا مرد تو خیالاتی شدی مگه همچین چیزی ممکنه!!!
مرد هرچی به زنش می گفت زنش باور نمی‌کرد. چند روز مرد از ترس سرکار نمیرفت
تا اینکه خودشم باورش شده بود که خیالاتی شده.
به خودش گفت اگه خیالاتی نبودم باید تا حالا مُرده بودم چون فلانی گفت خونمونو بلده پس چرا نیومد جونمو بگیره.!!
خلاصه بعد از چند روز باز مثل هر روز شاد وشنگول رفت سوار دوچرخش شد و رفت سرکار
تا این که شب شد داشت برمیگشت خونه که. یهو صدایی از توی یکی از قبرها بیرون اومدگفت: اَهااااای فلانی چرا به قولت وفا نکردی و بر نگشتی؟ پسر جون تا صدارو شنید این دفعه از ترس همون جا سکته کرد و افتاد. هوا که روشن شد اهالی محلشون اونو پیدا کردن اما دیگه کار از کار گذشته پسر از دنیا رفته بود.

دوستان اون صدا که پسر میشنید صدا از قبر نبود بلکه صدای وجدان پسر بود که سالها او رو عذاب میداد. تا این که همین عذاب موجب مرگش شد. آدم هر خطایی هم بکنه نباید ازش فرار کنه چون فرار راه کنار اومدن با عذاب وجدان نیست. بلکه باید تاوان اشتباهش هرچقدر هم سنگین بود بپردازه تا حساب و کتاب اون طرفش یعنی عالم دیگه براش آسونتر بشه.
این داستان مربوط به ایام بچگی هام بود که از دوستام شنیده بودم برای شما هم گفتم.
شب خوش

 

 

 نظر دهید »

یک داستان واقعی

01 فروردین 1400 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س)

تازه طلبگی سطح 2 قبول شده بودم. روز اول ورود به حوزه بود. من خیلی اشتیاق داشتم. میگفتم خدایا طلبگی یعنی چی! همش فک میکردم قراره از امروز هر روز روزه بگیریم و چادر نمازمو نو سرمون کنیم بابت تمام عمرمان نماز قضا بخونیم. بعدشم قرآن بخونیمو ذکر مصیبتی برای امام حسین…

ولی به هرکی نگاه میکردم میدیدم داره بیسکویتی یا کلوچه ای، به هر حال یه چیزی میخوره. منم توی دلم می گفتم حتما” این بنده های خدا مثل من تازه واردن نمیدونن باید هر روز روزه بگیرن ?

توی شلوغی ایستاده بودم و به جمعیت طلبه ها نگاه میکردم.

یادمه اون روز محض احتیاط صبحانه نخورده بودم گفتم شاید بهمون بگن باید روزه باشین ?

همه طلبه ها توی سالن رو شلوغ کرده بودن. منتظر ماشین مینی بوس بودیم که بیاد بریم امام زاده حسن

تا امام زاده حسن بیست دقیقه راه بود

مینی بوس ها اومدن منم بدو بدو رفتم سوار بشم. یهو مدیر فرهنگیمون شونمو کشید گفت ندو دخترم می اُفتی.
منم لبخند زدم گفتم باشه خانم. آخه جا نمیمونه برام. میخاستم برم
باز مدیر فرهنگیمون گفت دختر یه لحظه.
با دست اشاره کرد گفت بیا اینجا
منم با ناراحتی رفتم پیشش. توی دلم گفتم خدا جا برام نمیمانه این خانمم هی ولم نمی کنه ?
گفتم بله خانم. گفتن دخترم این جوراب چی پوشیدی؟ منه ساده دلم سریع خندیدم فک کردم از جوراب خوشش اومده. گفتم خانم راستش این داداش کوچیکم خودش برام گرفته
خانم گفتن. مبارکت باشه ولی توی خونه بپوش. برای حوزه یه جوراب مشکی بخر. منم دلم یهو ریخت. چون تنها رنگی که ازش متنفر بودم مشکی بود. گفتم: خانم آخه من از مشکی بدم میاد. به خدا خانم من یه زره لباس مشکی ندارم تازه داداشم چند ماه پیش از دنیا رفتن من تا چهلمشون اصلا” مانتومو از تنم در نیاوردم چون تنها لباس مشکیم مانتوم بود. بغض گلومو گرفته بود ادامه دادم گفتم :خانم اصلا” رنگ مشکی می پوشم دلم میگیره. میشه همین جوراب پام باشه

خانم گفتن : نه جورابتو بعدا” عوض می کنی حالا برو سوار شو از ماشین جا نمونی.
منم بدو بدو رفتم
خانم ازپشت سر گفت: ندو دختر لا اله الا الله

منم دیگه آروم راه رفتم و یه زره نگاش کردم و بعد سرمو انداختم پایین که مثلا” خجالت کشیدم. ولی نتونستم جلو خودمو بگیرم تا دیدم دور شدن با بدو بدو دویدم رفتم سوار ماشین شدم.

توی امام زاده حدیث کساء خوندن منم دیدم همه گریه می کنن. نمیدونستم برای چی باید گریه کنم چون مداح هم همش گریه میکرد درست روضه رو نمیگرفتم. به این خاطر نشستم برای داداش خدا بیامرزم گریه کردم. توی دلم به داداشم گفتم داداشی من اومدم طلبه بشم از خدا میخام توی همه ثواب طلبگی تو هم با من شریک باشی

بعداز حدیث کساء و صحبت های امام جمعه شهرمون، ازمون با کیک و تکدونه پذیرایی کردن و دوباره به حوزه برگشتیم

توی حوزه گفتن دیگه برین خونه به امید خدا سه شنبه میریم برای زیارت حضرت معصومه. حضور همه طلبه های تازه وارد الزامیه. برگه های رضایت نامه هم الان بهتون میدیم سه شنبه حتما” با خودتون بیارین. این سفر سه روز طول میکشه. غذا و خرت و پرت لازم نیست با خودتون بیارین. فقط لباس گرم بپوشید چون با مینی بوس میریم توی راه سردتنون نباشه. و از خانه هم یک دفترچه یاداشت و قلم با خودتون بیارین. چون اونجا اساتید محترمی میان براتون حرفای خوبی میزنن که یادداشت کنین ?

منم به دوستم مهتاب گفتم دیدی آجی ما اینجا کاری به جز ذکر مصیبت و رفتن به زیارت این امام و اون امام نداریم. خدا بخواد اومدیم خوب جایی قراره ببرنمون آسمون هفتم دیگه خلاصه خوش به حالمونه حتی میریم مکه.. ?
.
رفیقم مهتاب گفت باور کن داری اشتباه می کنی این فقط می برنمون زیارت که نمک گیر حوزه بشیم
منم گفتم :به هرحال من از فردا روزه ام سر به سرم نذاری کلوچه هم تعارف نکنی ها?
مهتاب بنده خدا خنده کوچیکی کرد گفت باشه تعارفت نمی کنم ولی سهمتو کنار میزارم که افطار بخوری
منم دیگه هیچی نتونستم بگم گفتم باشه. خداحافظ تا سه شنبه
یهو برگشتم گفتم مهتاب راستی سه شنبه ساعت چند باید بیایم حوزه؟؟
گفت نمیدونم بزار الان می پرسم
مدیر فرهنگیمون با صدای بلند گفتن: خانما توجه کنید خانما همه توجه کنید برای سه شنبه ساعت 8 شب توی حوزه باشین
منم زود گفتم مهتاب خداحافظ من گرسنمه صبحانه نخوردم باید برم بای بای
مهتاب با خنده دست تکون داد با صدای بلند گفت خداحافظ آجی

………
………
چند روز گذشت و ما طبق برنامه قبلی ساعت 8 شب توی حوزه حاضر شدیم و با مینی بوس از اسلام آبادغرب راهی شهر قم شدیم خانواده ها همه نگران بودن چون ماشین مینی بوس خیلی قدیمی بود و شب تاریک و هزار اتفاق غیر منتظر ما رو تهدید میکرد

با خوندن آیت الکرسی و ذکر صلوات راهی قم شدیم
من اون شب نتونستم حتی یک دقیقه هم بخوابم از بس که مینی بوسه سر و صدا می‌کرد و مرتب تکون میخوردیم

….
صبح که رسیدیم قم. نزدیک یک ساختمان بزرگ پیاده شدیم. چشام خواب آلود بود. یادم نمیاد روی سر در ساختمون چی نوشته بود. بعداز عبور از چند راهروی تو در تو داخل سالنی بزرگ که پُر از صندلی بود شدیم.
من هنوز خوابم میومد. ولی دیدم طلبه های زیادی از شهرهای مختلف به اینجا دعوت شدن

خانم فرهنگی گفتن خانمای مدرسه فاطمه الزهرا همه یک قسمت بشینن. پراکنده نشینین
منم زود گفتم خانم ما صبحانه نخوردیم کَی صبحانه بهمون میدن؟ 
خانم فرهنگی در حالی که چادرشو سفت گرفته بود. گفت: آبرو داری کنید زشته. فعلا” خبری از صبحانه نیست الان حاج آقا میان براتون حرف میزنن استفاده کنین ?
منم رفتم روی یک صندلی نشستم بعد دیدم خوب نمی تونم سخنران رو ببینم. کردم شلوغ پلوغ.
گفتم: بچه ها زود باشین بیایم بریم اُون عقب. هم می تونیم سخنران رو خوب ببینیم و هم می تونیم خوب بخوابیم آخه دیشب نخوابیدیم?

یکی از دوستان گفتن آره راست میگه بریم عقب.

همه عقب نشینی کردیم.

نمیدونم کدام خدا بیامرز با خودش پتو آورده بود. چند نفری پتو رو کشیدیم روی خودمون. چشمامونو بستیم که بخوابیم.

یهو با صدای بلند حاج آقا چشمامونو باز کردیم. حاج آقا از پشت میکروفن گفتن خواهرایی که عقب نشستن برم بالشت بیارم یه وقت اذیت نشین.
کل سالن از خنده منفجر شد
منم گفتم ای خدا اینا نه صبحانه دادن بهمون نه میزارن بخوابیم.
خانم فرهنگیمون با عصبانیت در حالی که چادرشونو سفت گرفته بودن اومدن نزدیک ما گفتن زود باشین اون پتو رو جمع کنین. دفترچه های یادداشتتونم در بیارین حرفای حاج آقا رو یادداشت کنین بعدا” ازتون میخام. هرکی ننویسه بعدا” توی پرونده انظباطیش یادداشت میشه

منم دیگه کلا” خواب از چشام پرید

دیگه هر حاج آقایی حرف می‌زد منم مثل بچه خوب نشستم یادداشت میکردم هرچند خیلی گرسنه ام بود.

یهو وسط صحبت های حاج آقا چند بسته خوراکی کلوچه و تکدونه پخش کردن. منم سریع سهممو که تعارفم کردن با دو دستی گرفتم گفتم خدا پدر مادرتونو بیامرزه داشتیم میمردیم. خانمه خندید و داشت میرفت. منم این دفعه گفتم نذرت قبول باشه الهی بری بهشت. بازم خندید خانمه گفت نوش جونتون

تکدونه و کیک رو که خوردم کمی جون گرفتم.

یهو سخنران جدید اومد. اسمشون حاج آقا مومنی بود. خودش بنده خدا میدونست ما خیلی خسته ایم. به همین خاطر حرفاشو با شوخی شروع کرد. یهو وسط حرفاش گفت حالا یک سوال مهم دارم ببینم کی بلده جواب بده. منم گوشامو تیز کرده بودم که ببینم سوال چیه

گفتن : طلبگی یعنی چی؟
منم زود شلوغ پلوغ کردم گفتم آقا من بلدم. من بگم؟؟ آقا تو رو خدا بزارید من بگم.

چندتا از خانما دستشونو بالا گرفته بودن. من رفتم نزدیکشون با صدای بلند گفتم دستتو بنداز. من میخام بگم.

حسابی شلوغش کرده بودم به خواهرا گفتم. خواهشا” همه دستشونو بندازن من میخام بگم.
بعد رو به حاج آقا کردم گفتم حاج آقا من بگم؟

حاج آقا مومنی نگاهی به کل جمعیت کردن بعد گفتن با انگشت به من اشاره کردن که شما بگین؟

منم سریع گفتم آخ جون. رفیقام همه گفتن فاطمه داره تو رو میگه بگو بگو. آفرین..

منم از روی صندلیم بلند شدم و سینه صاف کردم گفتم بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب فاطمه نجفی هستم طلبگی یعنی سرباز امام زمان. ?

حاج آقا مومنی دستی به ریششون کشیدن و نگاهشونو پایین انداختن. کل سالن سکوت کرده بود. بعد از چند ثانیه حاج آقا نگاهی به من کرد و گفتن. دخترم دیگه این حرف رو جایی نرنی ها بهت میخندن?

سالن از خنده منفجر شد

منم گفتم حاج آقا ما از توی تابلوی حوزمون یاد گرفتیم. باور کنید اونجا نوشته بودن طلبگی یعنی سرباز امام زمان

دوستام هی با دست اشاره میدادن بشین آبرومونو بردی

منم گفتم نمیشین. به من چی. توی حوزه نوشته بودن طلبگی یعنی سرباز امام زمان ?

منم با صدای بلند گفتم حاج آقا پس طلبگی یعنی چی؟

حاج آقا گفتن دخترم شوخی کردم گفتم که همه خواهرا بخندن. شما درست گفتین. ولی بین مردم اگه نگین بهتره. چون ما ها باید کلی زحمت بکشیم تا بتونیم لیاقت سرباز امام زمان بودنو پیدا کنیم

منم نشستم و به دوستام گفتم دیدین درست جواب دادم?

دوستام گفتن خوبه هم. تو جرأت کردی چیزی گفتی. آفرین..
گفتم:خواهش می کنم.

یهو خانم فرهنگیمون اومد. گفت آفرین خانم نجفی. منم گفتم: خانم خواهش می کنم تا منو دارین غصه نخورین

اینم یکی از خاطرات من بود

 نظر دهید »

حرف دل

01 فروردین 1400 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س)
حرف دل


دوستان میدونین من معتقدم که وقتی یه چیزی رزق هرکسی باشه دیر یا زود بهش میرسه
آخه من یه قناری دارم چشاش زخمه مادر زادیه. خوب نمیشه. به هر حال زبان بسته چشاش خوب نمی بینه. حقیقتش من زیاد دوستش ندارم بیشتر دلم براش میسوزه.
چند وقته پیش برای قفسش داداشم یه کاور خریده بود.
من گفتم ای بابا ولش کن این که چشاش خوب نمی بینه منم زیاد دوستش ندارم این کاور خیییلی قشنگه به این قناری نمیدمش به اون یکی قناریم که زرد و خوشگل و زرنگه
مدام میاد کنار میله های قفس با دم تکون دادن صدام میکنه
منم یه کم قند خیس میکنم با دست خودم بهش میدم کلی خوشی میکنه می پره روی انگشتم انگشتمو بوس میکنه. گفتم میدمش به اون.
به هر حال من کاور قشنگ رو دادم به قناری زرده.

بعد یه مدت یهو از غیب داداشم برام یه قفس فرستاد کاور نو هم داشت گفت برای اون قناریه که چشاش زخمه بدش به اون. 
منم کُلی تعجب کردم. 
گفتم خداااا این قناری بیچاره من که نخواستم کاور قشنگ رو بهش بدم حالا تو خدا براش هم قفس نو هم کاور نو رسوندی 
دیگه فهمیدم هرکی هر چی خدا روزیش کرده باشه اگه مه و باد و خورشید و فلک هم دست به دست هم بدن که اون روزی قسمتش نشه حتی اگه همه خلایق هم پارتی بازی کنن که حقش ضایع بشه این اتفاق نمیفته حتما” یه جوری به یه طریقی روزیشو خدا به دستش میرسونه?

 

 نظر دهید »

اعمال مخصوص عید نوروز

30 اسفند 1399 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س)

 

به گزارش مشرق، نوروز یکی از اعیاد باستانی ایرانیان است و در روایات مختلف آداب گوناگونی برای این روز ذکر شده است که به پاره‌ای از آن‌ها به صورت مختصر اشاره می‌شود:

نماز نافله، یک نماز چهار رکعتی پس از نماز ظهر و عصر، روز نوروز نحوه خواندن این نماز در مفاتیح الجنان در اعمال عید نوروز ذکر شده است. و دعا کردن در سجده این نماز که موجب بخشش گناهان می‌شود.

غسل‌کردن و پوشیدن لباس تمیز و استعمال بوی خوش. در روایتی امام صادق ((علیه‌السلام)) می‌فرماید: «روز نوروز غسل کن و پاکیزه‌ترین لباس‌هایت را بپوش و خود را با بهترین عطرها خوشبو کن».(وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۳۵)

ذکر گفتن خصوصاً ذکر «یا ذی الجلال و الاکرام». (مفاتیح الجنان، ص ۲۹۹)

دعا کردن در لحظه سال. (مفاتیح الجنان، ص ۳۸۸)

همچنین در روایتی از امام صادق (ع) آمده که به معلی بن خُنَیس اعمال روز عید نوروز را چنین تعلیم داد:

چون روز نوروز شود غسل کن و پاکیزه‌ترین جامه‌های خود را بپوش و به بهترین بوها خویشتن را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار و چون از نماز پیشین و پسین [ظهر و عصر] و نافله‌های آن دو فارغ گشتی، چهار رکعت نماز بخوان، هر دو رکعت به یک سلام، در رکعت اول نماز اول بعد از سوره حمد، ۱۰ مرتبه سوره قدر و در رکعت دوّم نماز اول بعد از سوره حمد، ۱۰ مرتبه سوره کافرون. در رکعت اول نماز بعدی بعد از سوره حمد، ۱۰ مرتبه سوره توحید و در رکعت آخر بعد از سوره حمد، ۱۰ مرتبه سوره فلق و ناس را بخوان و پس از نماز به سجده شکر رفته و این دعا را بخوان:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ عَلَی جَمِیعِ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ، بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ، وَ صَلِّ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ. اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا الَّذِی فَضَّلْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ. اللَّهُمَّ بَارِکْ لِی فِیمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ، حَتَّی لا أَشْکُرَ أَحَدا غَیْرَکَ وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ. اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّی فَلا یَغِیبَنَّ عَنِّی عَوْنُکَ وَ حِفْظُکَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَیْ ءٍ، فَلا تُفْقِدْنِی عَوْنَکَ عَلَیْهِ، حَتَّی لا أَتَکَلَّفَ مَا لا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ، یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ؛

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، آن جانشینان پسندیده و بر تمام پیامبران و رسولانت، با برترین درودهایت و ایشان را برکت ده به برترین برکت‌هایت و درود فرست بر جان‌ها و تنهایشان، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد برکت ده و به ما در این روز برکت ده که آن را برتری و کرامت و شرافت دادی و مرتبه‌اش را بزرگ کردی. خدایا به من برکت ده، در آنچه به من نعمت دادی تا احدی را جز تو سپاس نگویم و در روزی‌ام بر من وسعت ده، ای صاحب بزرگی و بزرگواری؛ خدایا هر آنچه از من غایب شده باک نیست مبادا کمک و نگهداری‌ات از من غایب شود و هرچه را گم کرده‌ام، یاری‌ات را بر آن از من گم مساز تا در آنچه به آن نیازمند نیستم، خود را بر زحمت نیفکنم، ای صاحب بزرگی و بزرگواری.

در وقت تحویل سال این دعا را بسیار بخوانید:

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ، حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

ای تغییر دهنده دل‌ها و دیده‏‌ها * ای مدبّر شب و روز * ای گرداننده سال و حالت‌ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال

و نیز بسیار بگو:

«یَا ذَا الجَلالِ وَ الْإِکْرامِ»

 

منبع:سایت مشرق نیوز

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 56
  • 57
  • 58
  • ...
  • 59
  • ...
  • 60
  • 61
  • 62
  • ...
  • 63
  • ...
  • 64
  • 65
  • 66
  • ...
  • 324
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

اللهم عجل لولیک الفرج، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)،الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حکایت های آموزنده
  • سخنان گهربار از بزرگان
  • احترام به پدر و مادر
  • راز تعداد رکعات هر نماز
  • زیارت امام رضا(ع)
  • هر روز با قرآن
  • آیة الکرسی گره گشای کارها و روا شدن حاجات و رفع شدن غم ها و غصه ها
  • معرفی صحابه رسول الله
  • تقويم و مناسبت های ماه ربيع الاول
  • قیام مختار
  • ضریح امام رضا (ع) با نورپردازی جدید
  • آیات حجاب
  • یاد امام و شهدا
  • نظر آیت الله العظمی بهجت درباره مختار
  • سالروز وفات حضرت سکینه بنت الحسین (ع)
  • طب اسلامی
  • تقویت سیستم ایمنی بدن
  • انتظار ظهور
  • دعای فرج
  • معجزه ای از امام زمان
  • فوائد صلوات فرستادن
  • جدیدترین اطلاعیه های آموزشی حوزه های علمیه خواهران
  • معرفی موتور جستجوي پرسش و پاسخ ديني «امين»
  • زیارت آل یاسین برای توسل به امام زمان (عج)
  • توسل به امام (ع) برای امر ازدواج
  • اهمیت ازدواج از دیدگاه ائمه اطهار(ع)
  • برنامه‌های ۹ ربیع‌الاول جمکران مجازی شد
  • زیارت حضرت مهدی (عج)
  • توصیه آیت‌الله بهجت برای حل مشکل ازدواج
  • شیوه خواندن نماز جعفر طیار
  • دعای زادالمعاد برای بخت گشایی و رفع موانع ازدواج
  • شعر صابر خراسانی در وصف حضرت علی(ع)
  • اینجوری نگاه کن
  • برکات نماز شب
  • بی خوابی و راهکار درمانی بر مبنای طب سنتی
  • شکر واقعی نعمت
  • غرور و تکبر
  • ثبت نام دوره‌های مجازی قرآن و حدیث در جامعة الزهرا(س)
  • بیست و چهارمین جشنواره قرآن و عترت دانشجویان دانشگاه پیام نور سراسر کشور
  • پاداش رفع نگرانی و غم از دلم مومن از زبان امام رضا (ع)
  • اجابت دعا در کلام امام علی(ع)
  • توصیه امام علی(ع) به مالک اشتر
  • سخنی از امام علی (ع)
  • هفت سئوال و هفت جواب از امام علی(ع)
  • گلایه دکتر شریعتی از خدا
  • ماجرای کمک امام زمان (عج) به یک مرد بت پرست
  • دلنوشته ای با امام رضا(ع)
  • «کُلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ أرضٍ کربلا»
  • لَیلَة المبیت
  • معجزه نماز اول وقت
  • حکایت کمک خواستن گنجشک از امام رضا(ع)
  • برکات و اعمال ماه ربیع الاول
  • زیارت امام رضا(ع)
  • اهميت صله رحم در اسلام
  • آثار و فضیلت های سوره واقعه
  • بیا ای حلال مشکل ها....تو را جان مادرت زهرا - او خواهد آمد
  • اباصالح ،یاد ما هم بـاش
  • فراخوان هفتمین جشنواره «پوستر مهربانی»
  • معرفی کتاب «زندگانی امام حسن عسکری(علیه السلام) »
  • زیباترین باغ تاریخی ایران در شیراز
  • امانتی که آسمان‌ها و زمین از پذیرش آن خودداری کردند
  • کدام پیامبر اولوالعزم به زیارت امام حسین (ع) مشرف شد؟
  • آغاز نام‌نویسی طرح ملی تلاوت/ افزایش بخش دختران به طرح
  • سفر حضرت ابراهیم به کربلا
  • مقایسه امتحان حضرت ابراهیم (ع) و امام حسین (ع) و پاداش آن‌ها
  • هشتم ربیع الاول سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه ­السلام
  • دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه
  • مداحی شهادت امام حسن عسکری(ع)
  • چگونگی شهادت امام حسن عسکری (ع)
  • تصویری زیبا از حرم امام حسین(ع)
  • شش رمز موفقیت از نگاه امام علی علیه السلام
  • پیامبر الهی که 13 سال ابتدایی زندگی اش را به تنهایی در غار سپری کرد
  • سبک زندگی اسلامی
  • تغییرات بزرگ همیشه از نیروی داخلی آغاز می شود
  • عطسه، نشانه سلامت
  • خواص آویشن
  • دو معجزه از امام حسن عسکری (ع)؛ آگاهی از نیات و اسرار
  • امام حسن عسکری (ع) چه تفاوتی با تمامی ائمه اطهار (ع) دارند؟
  • شهادت امام حسن عسکری تسلیت باد
  • دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم
  • آغاز امامت امام زمان عج _ نماهنگ زیبای امام زمان
  • حدیثی از امام حسن عسکری(ع) که ضرب‌المثل شد
  • فرمایش رهبر معظم انقلاب درباره جایگاه امام حسن عسکری(ع)
  • آغاز امامت حضرت ولیعصر(عج) مبارک باد
  • معرفی صحابه رسول الله_مسلم بن عوسجه اسدی
  • تبریک آغاز امامت امام زمان(عج)
  • آشپزی
  • معرفی صحابه رسول الله_ابوذر غفاری
  • پنج صفت مداد
  • شجاع ترین آدمها کیا هستند ؟
  • نقاشی
  • انشای عجیب
  • زمینه‌های ظهور از منظر آیت الله بهجت(ره)
  • تغییر نام صحن جامع رضوی به‌نام پیامبر اعظم(ص)
  • زیبایی های خلقت
  • کرونا
  • شگفتی های آفرینش: زنبور عسل
  • مجموعه اشعار سروده شده ی خودم
  • اللهم عجل لولیک الفرج
  • الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
  • سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) با خديجه كبرى سلام الله علیها
  • حکایت های آموزنده- عقیل از امام علی (ع)دچه درخواست کرد؟
  • ماجرای ازدواج پیامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه (س)
  • سردار دلها_سرباز ولایت_ حاج قاسم سلیمانی
  • سردار دلها_خادم الرضا(ع) _ حاج قاسم سلیمانی
  • ۱۰ جاذبه طبیعی فوق‌العاده زیبای ایران
  • گاهی اوقات گناه که می کنم، تو سرت را پایین می اندازی…
  • نان ساجی با نیمرو
  • زندگی ساده و باصفای روستایی
  • انار
  • بوی ماه مهر_نوستالژیک و پر خاطره
  • کتاب خوب _ من یار مهربانم _ یادش بخیر
  • عکس نوشته
  • تبریک میلاد پیامبر (ص) و امام جعفر صادق (ع)
  • توکل به خدا
  • مادر
  • فضیلت خواندن قرآن و توسل به آن
    • فضیلت خواندن قرآن
  • قیام توابین
  • کدام اسامی بین دخترها و پسرها مشترک هستند؟
  • فراوانی نام‌های عاشورایی در سال ۹۸
  • خال صورت شما از شخصیت‌تان چه می گوید؟
  • معیارهای برتری انسان ها از دیدگاه پیامبر (ص)
  • گلدان های من
  • سفره ام البنین(س)
  • خشنودی آقا امام زمان (عج) با 20 عمل
  • متن درباره خدا
  • خدا همه بنده ها رو دوست داره
  • دعا برای دوستان
  • مردی که به زیارت امام حسین نمی رفت
  • حکایتی درباره پیرمرد فقیر و خدا
  • توصیه ای از آیت الله بهجت
  • روایتی از امام باقر(ع) برای دیدن امام زمان
  • برای دیدن امام زمان
  • واسطه فیض این عالم امام زمان است
  • سخن گفتن ارواح با همدیگر
  • ماجرای دزدی از علی دایی
  • حضرت عیسی (ع) در انجیل پیامبر اسلام را تکریم کرده است
  • دلنوشته ای از حسین پناهی
  • روش های کنترل خشم در قرآن و احادیث
  • یک روایت از حضرت زهرا
  • یک روایت از امام زمان برای برآورده شدن حاجت
  • معجزاتی که با ولادت پیامبر(ص) اتفاق افتاد
  • پیام تبریک
  • آیت الله بهجت
  • یک نکته مهم
  • تأثیر گلاب در درمان کرونا
  • معرفی کتاب
  • خاصیت بهارنارنج
  • مرغ همسایه غاز است
  • حکایتی از سعدی
  • نگاه به فرودستان و شکر نعمت
  • دعای مادر
  • تیزهوشی شاگرد ابن سینا
  • گران بهترین شی
  • بندگی من یا آزادی تو؟
  • دلی خوش درگرو فراغت دل
  • درگاه همواره گشوده
  • چشم پوشی حکیم از ناسزاگویی دیگران
  • ببخشید تا آرام باشید
  • پرهیز از بازگویی بدی ها و خیانت ها
  • کلّه ای که پر کاه باشد ظلم می کند، نه کلّه آدمیزاد
  • شاید سگ از من شریفتر باشد.
  • سفال ماندنی، بهتر از کلامی نماندنی
  • بهترین تلاش، تلاش برای تغییر خود و نه دیگران است
  • نقش ما، در دین گریزی دیگران
  • حکایت کوتاه
  • راهنمای مصرف کاکائو
  • انار برای سلامت پوست
  • انار باعث کاهش فشار خون می شود
  • حضرت صمصام که بود
  • استشمام این گیاه برای تقویت حافظه خوب است
  • در عصر غیبت کدام دعا را بخوانیم
  • فیلم کمتر دیده شده از آرامگاه حضرت یوسف(ع)
  • پاییز قشنگ ترین فصل خدا
  • یک داستان واقعی
  • دعا و ذکر برای آرامش اعصاب و کاهش اضطراب
  • دعای نادعلی
  • ذکر ایام هفته با ترجمه فارسی
  • چرا بعد از دعا دست را به صورت می کشیم؟
  • داستان شیخ صنعان و دختر ترسا
  • زکات
  • برای تقویت حافظه خرما بخورید
  • زندگی باید کرد
  • شیخ بهایی و پینه دوز اصفهانی
  • چرا مرده به خوابم نمیاد
  • حضور رهبر انقلاب در منزل شهید حاج قاسم سلیمانی
  • خدایا امیدم تویی
  • خدا همه چیز را می بیند
  • زنگ خطر
  • کسی که طالب معرفت باشد
  • مهمتر از دعا برای تعجیل
  • سبب غیبت امام زمان
  • رها کردن لباس سیلی خداست نه تمدن
  • آقای قراءتی خونه پدر سه شهید رفتن
  • ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم
  • دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست
  • اهمیت دعای فرج
  • همه دعاها اجابت می شود
  • بالاترین ذکر از نظر آیت الله بهجت
  • چه کنیم تا نماز صبحمون قضا نشه
  • رونمایی از سنگ میزبان سر مبارک سیدالشهدا (ع) پس از ۸ سال
  • از رحمت خدا نا امید نباشیم
  • با 7 روش ذهن اطرافیان تان را بخوانید
  • راهکارهای عالی برای رفع خواب آلودگی به هنگام مطالعه
  • استاد پناهیان
  • روز جمعه در آداب مسلمانان
  • حدیث روز
  • 9 پیشنهاد از جوار حرم اباالجواد(ع) برای ۹۹/۹/۹
  • گوجه فرنگی
  • نمونه ای از سوالات تستی شفاهی اصول فقه
  • تقويم و مناسبتهاي ماه ربیع الثانی
  • وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
  • زندگینامه و جایگاه حضرت معصومه
  • طرح خادم‌یار رضوی
  • صلوات خاصه امام رضا(ع)
  • معجزه ای از حضرت معصومه(ع)
  • چهارم ربیع الثانی سالروز میلاد باسعادت حضرت سیدالکریم(ع)
  • تقدیم به خواهر گلم
  • متن خنده دار
  • معجزه ای از امام علی(ع)
  • سروده ای در فراق سردار سلیمانی
  • دعایی از امام سجاد (ع)
  • هنر برتز از گوهر آمد پدید
  • ماجرای عجیب شتری که به حرم امام رضا(ع) پناهنده شد
  • پناه آوردن یک سگ به حرم امام رضا(ع)
  • زیارت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام
  • سلام بر امام حسین(ع) و آقا ابوالفضل(ع)
  • اخبار اقتصادی
  • شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
  • دانستی ها
  • اخبار اجتماعی
  • اخبار علم و فناوری
  • اخبارحوزه
  • وصیت نامه سردار سلیمانی
  • دلنوشته
  • اخبار فرهنگی
  • دعا برای تقویت حافظه
  • چشم زخم در آیات و روایات
  • خواص رازیانه
  • اعمال مخصوص عید نوروز
  • عيد بزرگ نيمه شعبان
  • کارهایی که عمر را زیاد می کند
  • امتحانات
  • معجزه
  • جواب اسكورم هاي عقايد خاص شيعه 2
  • غذای لذیذ گوشت و دنبه
  • سلامتی بدن

Random photo

عکس نوشته

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

رتبه

    مطالب با رتبه بالا

    • پاییز قشنگ ترین فصل خدا (5.00)
    • نان ساجی تازه (5.00)
    • دلنوشته (5.00)
    • خدای یک و یک دانه (5.00)
    • عکس نوشته (5.00)

    کاربران آنلاین

    نویسنده محمدیریحانه مقدم

    آمار

    • امروز: 220
    • دیروز:
    • 7 روز قبل: 5818
    • 1 ماه قبل: 28847
    • کل بازدیدها: 959402

    خبرنامه

    آمار بازدید

    • اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
    • دعای زادالمعاد برای بخت گشایی و رفع موانع ازدواج
    • الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
    • اللهم عجل لولیک الفرج
    • یک داستان واقعی
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس